چگونه می‌توانید سریال پایتخت‌ را تا فصل هفتاد برسانید؟
پایتختِ هفتاد!

چگونه می‌توانید سریال پایتخت‌ را تا فصل هفتاد برسانید؟

یک.‌ بر شما باد وسیله‌ی نقلیه!
هر فصل یک یا دو، نهایت هفتاد تا وسیله‌‌ی نقلیه معرفی کنید و مدام در آن، از آن و با آن این‌ور آن‌ور روید. کامیون فصل یک بیشتر از سارا و نیکا بازی داشت. ۱۸ چرخِ یکی از فصل‌ها بهتر از خود نقی باز می‌کرد. لیموزین، تانک و نفربر داعشی‌ها، بالنی که ترکیه سوار شدند و در سوریه فرود آمدند هم به‌جای خود. تاکسی پرنده و کمپر را هم بگذارید کنار آن‌ها که تا اینجا (قسمت ۱۵) از بیش از یازده تا کاراکتر سریال بهتر و بیشتر بازی کرده‌اند. (لااقل مثل ماست دیالوگ نمی‌گویند.)

دو. به اشیا بیشتر از چیزی که هستند جان بدهید و از آن‌ها نمایی عجیب‌غریب بگیرید.
کفش‌های سفید فصل اول، چوب‌لباسی، آکواریوم، لباس‌های جینگولی ارسطو، عینک ته‌کاسه‌ای بابا پنجعلی، درخت پرتقال خارجکی صاحب‌خانه، اسلحه‌ی جنگلبانی، لوستر و … . می‌توانید درون آن‌ها دوربینی جاگذاری کنید تا نمایی مافوق هیچکاک بگیرید که اگر بیننده روانی نشود، لااقل سه روز سرگیجه داشته باشد.

سه‌. انیمال‌لاور شوید.
اشیای بی‌جان بازی کردند، چرا حیوانات نقش اول و دوم بازی نکنند؟! کرّه‌آهو، خروس، جوجه و تخم‌مرغ، میمون، کرّه‌الاغ کدخدا، گاو و هرچه که حیات‌وحش اجازه می‌دهد.

چهار. سفر داخلی و خارجی همیشه معجزه است.
کلاً فیلم‌هایی که در آن سفر خارجه داشته باشد، می‌فروشد. این‌جا که سریال است، سفر خارجی می‌بیناند! چرا؟ چون آن‌جا ساحل دارد. آفتاب سوزان دارد و … ترکیه، سوریه، تاجیکستان، حتی مریخ. مشهد و تهران و قشم هم برای مجوز لازم هستند.

پنج. لهجه‌ها را طوری به‌‌ سخره بگیرید که هیچ‌کس مدعی نشود.
بعد‌از ساختن چنین زبانی از زبان مازنی می‌توانید به لهجه‌های مختلف اصفهانی، مشهدی و (زبان) گیلکی حمله‌ور شوید و چنان ضربه‌ای بزنید که هیچ‌کسی نفهمد.

شش‌. ارسطوی به‌شدت ازدواجی و نگیر.
هفت‌هشت دختر خوشبخت تا اینجا از ارسطو عامل رهایی یافته‌اند و می‌توانید این‌ روند را به عدد ۱۷۰ برسانید. این‌ خلاقیت برای مخاطبان بالای ۱۷۰ سال خیلی هم جذاب و جالب است.

هفت. مرض!
هر بیماری خاص و عجیبی که حیوانات هم به‌ندرت می‌گیرند، پیدا کنید و در کاراکتری بگنجاندید. آلزایمر (کمی خاص!)، سندروم دست و چشمِ چپولِ بی‌قرار، ویروس میمون‌کننده، چاقی موضعی نقی، خل‌وضع شدن هما، کج شدن دهن ارسطو و افتادن پلک نقی، کابوس جوجه‌ی ارسطو، تیر خوردن بهبود از ناحیه‌ی پشت و … .

تبریک می‌گویم. تا پایتخت هفتاد تضمین شد.

ثبت ديدگاه




عنوان