گوش شیطون‌کر
کاش فقط موشک بود!

ددی جانم! دونالد!
نامه‌ات به دستم رسید. قبل از هرچیز باید بگویم خوشم نمی‌آید که مثل احمق‌ها با من صحبت می‌کنی. خودت ما را به این بلا گرفتار کردی. حالا از موشک‌هایشان به من می‌گویی؟ به من؟ اگر تو نسبت به این موشک‌ها علم حصولی داری، من در این یکی دو هفته علم حضوری پیدا کرده‌ام و دردش را با پوست و استخوانم چشیده‌ام. کاش همه تجهیزات نظامی‌شان، موشک و بالستیک بود. تا حالا اسم پهپاد انتحاری «آرش» را شنیده‌ای؟ الان که خریت کرده‌ای و وارد این جنگ شده‌ای بگذار بگویم پایگاه‌هایت قرار است با چه چیزی مواجه شوند.
دونالد! برای سربازانت در برابر دوربردترین پهپاد انتحاری جهان دیگر نمی‌توانی از عبارت مرگ مغزی ملایم استفاده کنی؛ باید بگویی سقط شدن وحشتناک.
آرش را که می‌شناسی؟ یک بار مرز ایران و توران را با کمانش مشخص کرد. نگرانم امروز هم پهپادش، اسرائیل را ضمیمه ایران کند. آرش ضد رادار است و گنبد آهنین نمی‌تواند رهگیریش کند. همان گنبدی را می‌گویم که از گنبد پلاستیکی هم ضعیف‌تر است. حالا که آتش‌بس کرده‌ایم برای یک بار هم در عمرمان که شده بیا مرد باشیم و دیگر شکر اضافه با حلیم‌مان نخوریم. قدرت ۵۰ اسب بخاری این پهپاد برای نابودی ما کافیست؛ خصوصا که یک دوربین حرارتی هم روی آن نصب کرده‌اند و اهداف متحرک را هم می‌تواند بزند! هدف متحرک که می‌دانی چیست؟ من و تو هم جزو اهداف متحرک حساب می‌شویم. تو که از جانت سیر نشده‌ای؟ کاش می‌شد مثل فیلم‌های هالیوودی‌تان یک ابرقهرمان بیاید و با شلیک به چرخ این پهپاد، آن را متوقف کند اما بدبختی این است که حتی چرخ هم ندارد و از روی لانچر پرتاب می‌شود. شاید برد دو هزار کیلومتری آن، تو را نترساند اما من را، هم می‌ترساند و هم کاری می‌کند که مجبور شوم شلوار قهوه‌ای بپوشم.

ثبت ديدگاه




عنوان