ای خداوند قادر متعال
بکن امشب دل مرا خوشحال

گرچه لطفت به بنده بسیار است
سبد آرزوم سرشار است

کاش می‌شد شبیه آن مسئول
توی فیش حقوق من پرِ پول

بند بندش خراج کشور بود
حق خواب از همه فزونتر بود

بزنم با حساب چرت و ناهار
صد و سی ساعتی اضافه‌ی کار

کاش می‌شد سلبریتی باشم
توی اینستا بخوابم و پاشم

توی هر رشته حرف‌ها بزنم
که ببینید «من چقد خفنم»

بنویسم به نقل از نیچه
نسخه‌ای بهر رفع دل پیچه

یا بگویم به جای موشک تیز
بگذارید ساز شور انگیز

بزنم هی به یاد هموطنم
چند بطری عرق به این بدنم

این نشد کاش میشدم زرگر
شاد بودم به رشد قیمت زر

لااقل کاش میشدم دلال
از گرانی همیشگی خوشحال

ای خدا می‌کند اشاره زنم
که سخن‌های بهتری بزنم

کاش آقایمان ظهور کند
چشم هر چه بدی است کور کند

او بیاید که دفع شر گردد
همرهش «مرد رفته» برگردد