جزئیاتی از سفر اخیر شاهزاده به ایران
کرکس‌ها دیر می‌آیند

راه راه: غروب-خارجی_میدان شهرداری تبریز
شاهزاده کلاهش را تا گوش‌هایش پایین کشیده و صورتش را با ماسک پوشانده تا شناسایی نشود، آب دماغ قندیل بسته‌اش را بالا می‌کشد. لایه‌های امنیتی والا حضرت به جهت اینکه شناسایی نشوند کمی دور تر ایستاده و مراقب ایشان هستند.
شاهزاده (با صدای آهسته درون هندزفری ای که دقایقی قبل از یک دست فروش سه تا صد تومن خریده است حرف میزند):
– ممد! چی شد پس؟ قندیل بستیم از سرما!
( هم‌زمان دندان‌هایش روی‌هم می‌خورد و صدایش می‌آید)
محافظ: قربان هنوز کرکس سیاه نیومده؟!
شاهزاده: اِی اون کرکس سیاه رو عقاب سفید بخوره من راحت شم! بخدا اگه مامان فرحم بفهمه من با چه بدبختی اومدم اینجا حکومت رو پس بگیرم همتونو میده لاشخورا بخورن.
محافظ: ببخشید دیگه قربان فعلا همینه که هست.
شاهزاده(عصبانی): اول از همه هم تورو میندازه جلو لاشخورا بذار پام برسه تهران.
( در همین حال مرد میانسالی با کلاه و شال و پالتوی بلند و شیک نزدیک می‌شود)
شاهزاده( باحالت مضطرب): ممد کرکس اینه؟
محافظ: نه قربان، نمی‌دونم کیه این.
(مرد دیگر به شاهزاده رسیده است)
سلام، یاخچی سان، گارداش بیزیم چاه دستشوییمیز توتوپ گَلَسَن کمک ورسین بیزه؟
شاهزاده: ممد این چی میگه؟!
محافظ در حالیکه از خنده کبود شده:
– قربان میگه دستشوییشون گرفته میرین کمک کنین بهشون؟
شاهزاده درحالی‌که صورتش سرخ شده:
– ممد…بیا منو از همون راهی که آوردی برگردون ترکیه تا نبردنم چاه باز کنی. ننه‌م گفت تو برانداز نیستی نرو گوش نکردم.

يك ديدگاه

  1. […] کرکس‌ها دیر می‌آیند اولین بار در راه راه | باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب […]

ثبت ديدگاه




عنوان