گوش شیطون کر
گلدسته‌ها هم گاهی نیاز به تغییر هوا دارند

موضوع انشا: سفر
ای نام تو بهترین سرآغاز بی‌نام تو نامه کی کنم باز
آقا اجازه، ما چند وقت پیش به مشهد سفر کردیم و به زیارت امام رضا (ع) رفتیم. در آن‌جا خیلی به ما خوش گزشت و به قول مادرمان، آب و هوایمان تازه شد. ما از تعتیلات آلودگی هوا استفاده کردیم و به شهری رفتیم که آن‌جا هم آلودگی داشت! برای همین نمی‌دانم چطور هوایمان تر و تازه شد حتماً به خاطر حرم امام این‌طور می‌گویند. مادر‌مان می‌گوید آدم‌ها گاهی نیاز دارند سفر کنند تا خستگی کارها از تنشان دربیاید. آقا اجازه، ما در این سفر فهمیدیم که گلدسته‌ها هم گاهی نیاز به تغییر هوا دارند و می‌توانند برای خودشان جابه‌جا بشوند. در مشهد که بودیم، دوتا از گلدسته‌های حرم امام رضا (علیه السلام) تصمیم گرفته بودند بعد از ۴۰ سال به یک سفر بروند و آب و هوایی تازه کنند. به نظرم چون همیشه یک جا نشسته بودند، خسته شده بودند.آن گلدسته‌ها ۲۵۰ طن وزن داشتند و ۳۵ متر ارتفاع. به قول مادربزرگمان، بزنم به تخته که چشم نخورند. پدرمان می‌گفت: «مهندسان یک پروژه تخسسی و فوق‌هرفه‌ای انجام دادند تا این سفر انجام بشود. ۵۱۰ طن تناژ در کف صحن جمهوری (همان که خیلی قشنگ است) منتقل شده و هشت جک ۸۰ طنی در اطراف گلدسته‌ها گذاشتند. این پروژه خار چشم کسانی است که علم و دانش کشور را تکزیب می‌کنند.»از پدرمان پرسیدم: «تکزیب یعنی چی؟» پدرمان گفت: «تکزیب یعنی چیزی را با چشمانت ببینی، ولی بگویی ندیدم.» با خودمان گفتیم: چه احمق! ما اگر چیزی را ببینیم، حتماً قبولش می‌کنیم.آقا اجازه، ما به گلدسته‌ها بعد از سفرشان نگاه کردیم. با اینکه چندین متر جابه‌جا شده بودند، حتی یک کاشی هم از سرشان کم نشده بود و سفرشان را به خوبی پشت سر گذاشته بودند. به نظرم ما ایرانی‌ها خیلی زرنگ و باکلاس هستیم که حتی گلدسته‌هایمان هم می‌توانند به سفر بروند.ما هم بعد از یک زیارت دل‌چسب، سفرمان را به پایان رساندیم و حتی یک مو هم از سرمان کم نشد. این بود انشای من.

ثبت ديدگاه