فایل صوتی افشا شده دو راکت ایرانی
گنبد غیرآهنین
۶:۰۲ ب٫ظ ۱۱-۰۲-۱۴۰۰
– میدونی ما قراره توی کدوم کشور منفجر بشیم؟
+ نمیدونم والا ولی راکت اندازها میگفتن میخوایم بریم اسرائیل
– جدی؟ اسرائیل!
+ آره
– خوبه، ولی من این روزا سرم شلوغه وقت نمیکنم پرتاب شم
+ ای بابا توی این وضعیت هم راکت انداز مرخصی نمیده، ولی تلاشت رو بکن
– آره دیگه فوقش من یک روز دیگه منفجر میشم
+ ولی ما هربار خواستیم پرتاب شیم تو یک مشکلی واست درست شد ها
– آخه نگرانم، خودم که هیچی ولی زن و بچه م چی میشن!
+ ما که در هر صورت منفجر میشیم، زن و بچه هم باید یک روزی منفجر بشن، بالاخره این انفجاریه که در خونه هر راکتی میخوابه
– من هنوز آرزو دارم، تازه واسه پسرم سامانه باد رو نصب کردم درس هاش رو بخونه، چند ماه دیگه دخترم میخواد با سجیل۲ ازدواج کنه، تازه ماه عسل قرار گذاشتن برن تل آویو و حیفا رو با خاک یکسان کنن، میشه پدر بالا سرشون نباشه؟
+ بالاخره که چی ما نریم باید اونا برن، پس بهتره ما این کارو بکنیم
– گنبد آهنین اونا رو چیکار کنیم، مگه میشه ازش رد شد؟
+ اونا که همش حرف میزنن اصلا بریم شاید سرعتمون زیاد بود رد شدیم
– حداقل سحری میخوردیم بعد می رفتیم
+ میریم اونارو هم بیدار میکنیم خواب نمونن دور هم سحری میخوریم
– مگه قرار نبود همه چی با گفتمان حل بشه، پس چی شد؟
+ الانم ما واسه گفتمان میریم دیگه ولی یه خرده محکم گفتمان میکنیم دقیقا مثل خودشون
– کی اونا محکم با ما گفتمان کردن؟
+ همین چند وقت پیش رو یادت رفته، حادثه نطنز
– خب به اسرائیل چه ربطی داره؟
+ اونا باعث این حادثه شدن دیگه
– جدی میگی؟
+ آره دیگه پس فکر کردی چرا ما اینجاییم
– آقا قربون دستت همین زیر منو روشن کن من پرتاب شم اسرائیل
+ تو که سرت شلوغه میخوای نیا، بچه ها زیادن ما با اونا میریم
– نه دیگه خیلی پرو شدن الان مسئله امنیتیه
+ باشه پس آماده باش تا چند دقیقه دیگه پرتاب میشیم
سلام نوید جان
من سعید نقیبی ام
واقعا خوشحال شدم که اسمتو اینجا دیدم ، از اولشم میدونستم که تو یه چی میشی پسر
دمت گرم کارات عاالی هستن با همین فرمون ادامه بده
لایق بهترین هایی