گیربازار!

هی گیرهای بی‌خود و هی پشت گیر گیر
هر روز داده است به ماها مدیر گیر
 
البته گیر خاص دبیر و مدیر نیست 
هی پول می‌دهد به دو جیب دبیر گیر
 
تا روی من به تخته و پشتم به بچه‌هاست 
این، یک دوخم گرفته و آن، گشته زیرگیر
 
این سوی رزم گشته به پا در کلاس درس
رزمی شبیه رزم یلان اسیرگیر 
 
آن سو یلی است لات بزرگ محل‌شان
هر روز می‌دهد به صغیر و کبیر گیر
 
مشغول ورز دادن دست و سر همند
این یک چنان خمیر و یکی چون خمیرگیر
 
کنج کلاس یکسره دندان خویش را 
داده یکی به لقمه نان و پنیر گیر 
 
سی شیر بچه‌! از پس‌شان برنیامدم
باید به جای بنده بیارید شیر گیر

ثبت ديدگاه