در واکنش به یک جوک ظریف
امان از سادگی!

راه راه:
(فردای امضای برجام، کاخ سفید)
اوباما: این طرف ایرانی‌ هم عجب توافقنامه‌ای نوشت. انقدر هوشمندانه است که هیچ‌رقمه نمیشه زیرش زد!
کری: روی بند بندش سایه بی‌اعتمادی افتاده!
– تو به این میگی سایه؟ این که رسما سیاه شده، اصلا نمیشه خوندش!
+ نه قربان اون که جوهر پرینتره پخش شده…
– ای بابا صد دفعه گفتم یه پرینتر پاناسونیک بخریم، از همینا که تلفنشم داریم!
+ پاناسونیک‌مون کجا بود قربان؟ زیاد تو پیج‌های فارسی اینستاگرام می‌چرخیدها!
– چکار کنم جان! خیلی تحت تاثیر این رسانه‌های ایرانی‌ام. هر چی بگن باورم میشه.
+ من و شما هر چی می‌کشیم از سادگی‌مونه.
– دِ همین! الان یه ساعته دارم فکر می‌کنم چطوری بزنم زیر این توافق. ولی به فکرم نمیرسه یازده تا شخصیت حقیقی و حقوقی رو تحریم کنم، تحریم‌های جدید وضع کنم، هشت میلیارد دلار از پولاشون رو مصادره کنم و غیره!
+ کاش می‌تونستم راهنمایی‌تون کنم که وضعیت اضطراری علیه ایران رو تمدید کنید، ولی متاسفانه به ذهن منم چیزی نمیرسه!
– چاره‌ای نیست. برو یه چندتا از روزنامه‌های خودشونو دانلود کن بخونیم بلکه چهارتا ایده گرفتیم.
+ باشه. ولی اینم خوب نیست اینقدر تحت تاثیر رسانه‌های ایران باشیم ها.
– چکار کنیم؟ ساده‌ایم دیگه!

ثبت ديدگاه