یادداشت
طنزپردازان مبارز
۳:۴۴ ب٫ظ ۱۳-۱۰-۱۳۹۹
راه راه:
مبارزه با طاغوت به قصد انقلاب، همیشه ظرفیتها را آزاد میکند. این مبارزه و شورش مقدس به مردم جرات میدهد که اظهار وجود کنند. از زر و زور و تزویر، اظهار نارضایتی کنند و رجز بخوانند و هنجارهای خودساخته طاغوت را به چالش بکشند. وقتی که مبارزه شروع میشود، برای ایستادگی در برابر ظلم و ستم ابزاری لازم است. مبارزان گاهی با شیشههای پر از بنزین و سنگ به استقبال تجهیزات طاغوت میروند؛ گاهی با ساخت سلاحهای ابتکاری همچون بمب سه راهی از خجالت مزدوران ظلم بیرون میآیند و گاهی نیز با ابزارهای دیگر مثل زیر پا گذاشتن قوانین و اعتراضات مختلف در قالبهای مختلف. آنچه تاریخ نه چندان دور به ما میگوید، این است که بیشتر مبارزات مردم برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فعالیتهایی از جنس مبارزه در وسط میدان بوده است. کما اینکه این چنین هم بوده است.
اما این، همه آنچه هست نیست.
سخن اینجاست. اگرچه این ابزارهای مبارزاتی همواره در میان مبارزان انقلاب اسلامی رایج بوده است و تا کنون هم از آنها صحبت فراوان شنیده شده است، اما به گواه همین تاریخ نه چندان دور، بخشی از مردم هم بودهاند که با ابزار دیگری برای انقلاب مبارزه کردهاند. هنرمندانی که به برکت جهاد و مبارزه، اینبار جرات اظهار مخالفت با طاغوت را پیدا کرده بودند، بر خود فرض دیدند که استعداد محدود شدهشان را از کنج گنجههای ذهن بیرون بکشند، خاکش را بتکانند و بسم الله بگویند و به میدان بیایند!
شعر، سرود، تئاتر، مجسمه، موسیقی، نقاشی و… تنها گوشهای از هنر هنرمندانیست که در کنار تظاهرات و تعقیب و گریزها با کمک آنها با رژیم مبارزه میکردهاند. اما در این میان تعدادی از این هنرمندان، هنر خود را در قالبی نو و جدید پیاده کردهاند. یعنی قالب طنز و فکاهی! کسانی که از آنها سخن میگوییم، نه پیج دارند و نه فالوئر! حتی در خیلی از موارد شناخته شده نیستند.
چه بسیار شاعر که برای انقلاب و مبارزه شعر و شعار سروده و شعر خود را با ابزار هنری طنز آذینبندی کرده است! آری شعر طنز! آنچه ادبیات غنی ایرانی به شدت با آن مانوس و همنواست. آنچه از دل همین پابرهنهگان انقلابی پایینشهری بیرون آمده و مخاطبش هم همین مردم است.
یا مردمی که با هنر نمایشی، آرمانهای انقلاب را تبلیغ کرده و برای مبارزه با طاغوت و ظلم، دکور و صحنه و گریم و بازیگر به راه انداخته و ضمن یک تئاتر طنز، با رژیم مبارزه کردهاند.
کسی باور میکند که دهه پنجاه، در این مملکت، زیر فشار و خفقان شدید ساواک، عدهای جوان انقلابی، شبها به صورت مخفیانه دور هم جمع شوند و برای انقلاب پادکست صوتی طنز بسازند؟! تصور کنید که ده جوان در زیزمینی دور هم جمع شدهاند. کسی با استکان و نعلبکی ساز میزند! دیگری با دبه خالی، یکی با قابلمه و آندیگری با صدای زنگ ساعت ایجاد موسیقی میکند. و در این میان یکی از آنها شعر و نثر طنز میخواند. جوان نوارفروشی که بعدا فرمانده جنگ شد و به شهادت رسید، هر هفته میآید و این شعرها و نثرهای طنز را ضبظ میکند و بعد از تکثیر، مخفیانه به صدها مشتری انقلابی میرساند!
اما مبارزه پایانی ندارد. پس در دوران دفاع مقدس هم این فعالیتها ادامه مییابد. کسی که با تقلید صدا و خاطره گویی با لهجههای مختلف ایرانی و خنداندن اسرا در اردوگاههای عراق، باعث از بین بردن دسیسههای منافقانه صدامی و تفرقه میان اسرای ایرانی شده است، یا سرباز صفری که کارش در شاد کردن همرزمان به جایی میرسد که فرمانده بزرگ میدان جنگ، او را در مقطعی برای عوض کردن حال خود و سایر فرماندهان به سنگر فرماندهی میطلبد.
مبارزه برای حق ادامه دارد و مرزی نمیشناسد تا جایی که رزمنده ایرانی عراقیالاصل، با ایجاد کارهای طنزآمیز، زمینه اتحاد و نزدیکی رزمندگان را جبهه فراهم میکند. باید در کنار تظاهرات و سه راهی و سنگ و اعلامیه و خمپاره و کلاشینکف و مین ضد نفر و… به ابزارهای مبارزاتی با طاغوت و ظلم، ابزارهای دیگری را هم اضافه کرد. شعر طنز، تئاتر طنز، سرود طنز، پادکست صوتی طنز، تقلید صدا و لهجه طنز، استنداپ و خاطرهگویی طنز و… .
تاریخ انقلاب و مبارزه برای حق، پر از اینهاست. حال اینکه چرا و به چه علت این بخش از تاریخ مورد غفلت پژوهشگران و تاریخنویسان مانده است خدا میداند. اما آنچه واضح است، باریست که روی دوش جوانان انقلابی و پژوهشگران دغدغهمند و تاریخنویسان متعهد است. باید این افراد که هنوز در جامعه ما هستند و در میان ما نفس میکشند، رصد شوند و خاطراتشان برای ثبت در تاریخ جمع آوری شود. با ورود جدی به این عرصه نباید بگذاریم در عرصهای که آغازش با انقلابیون بوده است، جنگ روایتها به سود دشمن تمام شود.
ان شاء الله
موفق باشید
الله به کار خیرتان برکت دهد
اینجاست که جایگاه هنر و طنز انقلابی، میشه سلاح و تفنگ و خار چشم دشمن
عالی?