احوالات دانشجویان در نبرد با امتحانات
تعطیلی جنگجویان

موسم امتحانات به سر رسید و اکثر جنگجویان، زخمی و خسته به دیوار تکیه زده‌اند. برخی افراد، کل هیکلشان را بر روی شمشیر انداخته‌اند و رخ وایکینگی گرفته‌اند. ماه عجیبی را پشت سر گذاشته‌اند و عجایب و غرایب را در سالن امتحان به‌وضوح تجربه کردند. جنگجویان سواره بر مرکب علم تکیه زده‌اند و تیمار می‌کنند.
سایت دانشگاه بار زیادی را تحمل می‌کند و پیاده‌نظام خسته، دکمه رفرش را مرتب فشار می‌دهد. تلفن مسئول آموزش به طور مداوم زنگ می‌زند؛ اما هیچ پاسخی داده نمی‌شود. چای سرد می‌شود و از دهان می‌افتد دیگر!
ایمیل اساتید در شُرُف انفجار است و مشغله کاری اساتید، مانع از باز شدن سر این رشته دارد. اساتید به فکر پایان‌نامه جنگجویی دیگر و جنگجویان در حال احوال‌پرسی با اموات استاد!
دستیار استادی در راهرو منتهی به پله‌های طبقه دوم ساختمان دانشکده، مشغول پخش کردن برگه‌ها روی پله‌هاست و از پایین، هرچه برگه نزدیک‌تر، شانس دانشجو بالاتر و هرچه دورتر، اقبالش تیره‌تر.
نمرات در سایت ثبت ‌شده و هجوم جنگجویان زخمی، بار را زیاد و کندی سایت، وزیر ارتباطات را یادآوری می‌کند و برای امواتش فاتحه خوانده می‌شود. داد برخی جنگجویان در آمده و اعتراض می‌زنند. رمز عبور استاد نزد دستیار هست و برگه‌های اعتراض، ذخیره سایت را پر می‌کند. اصولاً خانم‌ها نمراتشان بهتر هست و با کمترین کلمات، نمراتشان اصلاح می‌شود؛ اما پسران بازیگوش بر در و دیوار می‌زنند و استاد در خواب، پدر و مادرش را ملاقات می‌کند. سینی خیرات و مبرات بر دستان فرشته همراه والدین استاد هست و مادر و پدر، با صدای بلند پسرشان را صدا می‌زنند. استاد خواب را به فال نیک گرفته و نمرات را نهایی می‌کند. چند سالی می‌شود که پدر و مادرش در همین وقت‌ها، او را با صدای بلند صدا می‌زنند و سینی خیرات و مبرات بر سرشان خالی می‌شود. بهشت است دیگر! پس‌زمینه را طرح آتش گذاشته‌اند تا گرمای محبت میان اموات فراگیر شود.
جنگجویان نیز بر این وضع خو گرفته و برای زندگی در روزهای سخت آماده می‌شوند. راست گفته‌اند که دانشگاه، جامعه کوچک هست؛ نه دانشجو، دانش می‌جوید و نه استاد، استادی می‌کند. تنها کسی که کارش را انجام می‌دهد، مسئول آموزش است که چای می‌خورد و به تلفن جواب نمی‌دهد. به‌هرحال دانشجو باید برای جواب داده نشدن تلفن در زندگی آینده آماده شود.
دانشگاه، درس زندگی است. در زندگی شما به رخت خواب هم می‌روید و در خیابان‌های منتهی به دانشگاه، آدم‌های به رخت خواب رونده را می‌بینید.
موسم امتحانات به سررسیده و تعطیلات، ادامه دارد.

ثبت ديدگاه