طنز فارسی در افغانستان
دَ قلم که ای همه سال، فارسی گپ زنه

شاید بیشتر مردم ندانند که زبان نوشتار مردم افغانستان دقیقاً همین زبان فارسی ما ایرانی‌هاست و تفاوت گویشی باعث شده در تکلم تفاوت‌هایی داشته باشیم و همین یکسان بودن زبان نوشتار این دو کشور همسایه می‌تواند فرصت بسیار مغتنمی برای تبادلات فرهنگی، به‌خصوص در عرصه کتاب و نشر باشد؛ اما تاکنون چه قدر به این مهم پرداخته شده است؟

وقتی در تاریخ سَری می‌چرخانیم و اوضاع افغانستان را مرور می‌کنیم افغانستانی‌ها تقریبا در تمام طول دوران گذشته، حکومتی متمرکز و مقتدر که بر تمام جغرافیای افغانستان حکمرانی کند، نداشته‌اند، لذا ناتوانی حکومت‌ها در ثبات قدرت باعث شده پیشرفت‌های علمی و صنعتی اجازه ظهور و بروز نداشته‌ باشد. قطعاً حوزه چاپ و نشر هم از این فاجعه مستثنی نبوده و بدتر از آن اینکه از زمان ورود صنعت چاپ به این کشور تا نزدیک به ۳۰ سال پیش، انتشار کتاب در افغانستان تحت تأثیر سیاست‌های حزبی و ایدئولوژیک بود و حزب حاکم، تنها کتاب‌هایی متناسب با اهداف خود به چاپ می‌رساند و چیزی به نام نشر خصوصی وجود نداشته است.

با روی کار آمدن نشر خصوصی گرچه کتاب‌هایی به جز کتاب‌های موردنظر حکومت اجازه انتشار یافتند؛ اما این عمل خودجوش و در پی علاقه و با وسط گذاشتن سرمایه شخصی برخی از مردم فرهنگ‌دوست افغانستان بوده و دولت، کمکی به رونق حوزه کتاب و کتاب‌خوانی نکرده است. گرچه هنوز هم سایه اوضاع درهم سیاسی بر سر فرهنگ افغانستان باقی است و هر زمان ثبات قدرت مرکزی کمتر شده، تاثیر آن را در حوزه‏های فرهنگی مانند کتاب به سرعت واضح دیده‏ایم.

علاوه بر مسائل پیش‏گفته، طبق آمار سال ۲۰۱۸، تنها ۴۳ درصد مردم بزرگسال افغانستان سواد دارند که این آمار هم در میان زنان و مردان تفاوت فاحشی دارد. پایین بودن تعداد باسوادها و بالتبع کتابخوان‏ها با همه عوامل دیگر دست به دست داده‌ تا تنوع و تعداد کتاب را در افغانستان پایین نگه دارد. البته در سال‌های اخیر با رونق یافتن موسسات آموزش عالی، اشتیاق افغانستانی‌ها به کتاب بیشتر شده و بازار کتاب رشد قابل ملاحظه‏ای کرده است. شرایط موجود در افغانستان، پای کشورهای خارجی را در همه حوزه‌ها از جمله رادیو، تلویزیون، نشریات و … به این کشور باز کرده؛ ولی در حوزه کتاب نتوانسته‌اند کاری از پیش ببرند. مهمترین دلیل این مسئله، بحث زبان است. زبان‌های انگلیسی، فرانسه، عربی، اردو و هندی در افغانستان جایگاهی ندارند.

تنها کشوری که تولیدات آن در حوزه کتاب‌خوانی افغانستان تاثیرگذار بوده، ایران است و آن هم به دلیل اشتراکات زبانی، تمدنی، قومی و دینی است. طبق گزارش کمیسیاری اتحادیه اروپا، از میان ۱۳ موردی که در شکست جهان غرب و اتحادیه اروپا در افغانستان نقش داشته است یکی کتاب جمهوری اسلامی ایران بوده و این جمله هم ۱۳ بار در آن گزارش تکرار شده است. همچنین طبق آماری غیررسمی که در سال ۱۴۰۰، منتشرشد، حدود ۳۰درصد کتاب‌هایی که در کابل به فروش می‌رسد ایرانی هستند.

با توجه به صحبت‌های گفته شده، ظرفیتی ناب در کشور همسایه برای نشر کتاب وجود دارد که برای هر دو طرف سودمند است. ظرفیتی که تا حدودی مورد توجه قرارگرفته و برخی از ناشران و تولیدکنندگان فرهنگی ایرانی به این عرصه ورود کرده‌اند. عرفان، طرح نو، نگاه معاصر، نشر نی، نشر مرکز، انتشارات علمی فرهنگی از جمله انتشاراتی هستند که پا به بازار کتاب افغانستان گذاشته‌اند. همچنین انتشاراتی مانند سمت، میزان، گنج دانش، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، انتشارات دانشگاه مفید قم، انتشارات دانشگاه امام محمد باقر (ع)، انتشارات دانشگاه تهران نیز در عرصه عرضه کتاب دانشگاهی در افغانستان پیشتاز بوده‌اند؛ اما همانطور که از اسامی پیداست، هیچ یک از این ناشران، کتاب طنز فارسی را با خود به افغانستان نبرده‏اند و اصولاً حوزه فعالیتشان طنز فارسی نیست.

مانند اغلب نقاط ایران، دانشجویان، دانش‌آموزان و طلاب حوزه در افغانستان نیز بیشتر به فکر کتاب‌های تخصصی‌ رشته خودشان هست؛ اما عموم مردمی که در افغانستان سواد خواندن و نوشتن دارند بیشتر به دنبال کتاب‌های تاریخی و ادبیات هستند و چه بهتر که این کتاب‌ها از طنز نیز بی‏بهره نباشند. حوزه‏ای که معمولاً به دلیل نبود شرایط یا بی‏مشتری ماندن مورد بی‏مهری و بی‏توجهی قرار می‏گیرد در افغانستان اغلب به دلیل کمبود فرصت به حاشیه رانده شده است، زیرا همانطور که گفته شد به محض پیدا شدن ثباتی نسبی و فراهم آمدن شرایطی برای انتشار کتاب، اهالی فرهنگ دست می‏جنبانند تا به تألیف و نشر کتاب‏های لازم برای حوزه‏های لازم‏تر بپردازند و دیگر نوبت و فرصت به کتاب طنز نمی‌رسد. چه بسا از این ظرفیت عظیم، ناشران و اهالی طنز ایران نیز مانند همکاران افغانستانی خود، غافل‏اند.

ثبت ديدگاه