گزارشی از روند درمان در انگلستان
گر صبر کنی، ز غوره «درمان» سازم

موضوع گزارش امروز تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی، لیست انتظار درمان در سیستم بهداشت انگلستان (NHS) است. دو روز پیش بود که خبر از صف ۷٫۶ میلیون نفری برای شروع روند درمان در انگلستان منتشر شد. گزارشِ گزارشگر تلویزیونی‌مان در خیابان آکسفورد را با هم ببینیم.
+  سلام! نظر شما در رابطه با سیستم بهداشت انگلستان چیه؟
– سلام خانم! یک سال و نیم پیش مشکل گوارشی پیدا کردم و نوبت گرفتم. از اون موقع تا حالا عملکرد روده‌هام به کل مختل شده و چندین ماهه کبدم هم دچار مشکل شده. امروز بهم زنگ زدن و اعلام کردن سه هفته دیگه نوبتم میشه.
+  بله بینندگان عزیز! می‌بینید که فاصله روز درخواست درمان تا روز شروع درمان، این فرصت رو به شهروندان داده تا با تجمیع امراضشون، هر چند ماه، یکبار به پزشک مراجعه کنند و همه مشکلات بدنی‌شون رو بازگو کنند. این باعث عدم اتلاف وقت در زندگی شهروندان می‌شه. بریم ببینیم نفر بعدی نظرش چیه.
 
+ سلام، اسمت چیه؟!
– من پریسا هستم. سه ساله به لندن مهاجرت کردم.
+ پریسا! نظرت راجع به سیستم بهداشت و درمان انگلستان چیه؟
– خیلی خوبه.
+ توضیح میدی؟
-خب من دو سال پیش مبتلا به Diabetes mellitus شدم.
+ خب چرا انگلیسی میگی؟ من که دارم فارسی صحبت می‌کنم. دیابت بگی همه می‌فهمن.
– ببخشید. مدتیه که پِرشن صحبت نکردم. به انگلیش لَنگوئِج عادت کردم. بله دو سال پیش، دیابت گرفتم و زخم پام خوب نمی‌شد. درخواست درمان کردم. گفتن تو وضعیتت اِمِرجنسی نیست. خیلی‌ها در نوبت هستند. من هم پذیرفتم بیکاز شهروند قانونمندی هستم. یک سال پیش دیابتم عود کرد و مجبور شدم پای چپم رو قطع کنم. وقتی رفتم برای قطع پا، به سرعت کارم رو راه انداختند و بدون تعلل قطعش کردند که واقعاً شگفت‌زده شدم. الآن دیگه پایی ندارم که زخم باشه. خیلی راضی هستم که شتاب‌زده عمل نکردم و گذاشتم تایم، موضوع رو حل کنه.
+ بله. بینندگان عزیز! می‌بینید مهاجری که اصرار داره انگلیسی صحبت کنه، اگه همون روز اول به مریضیش اهمیت مضاعف داده می‌شد، احساس می‌کرد خیلی موضوع مهمیه. ممکن بود روحیه‌شو از دست بده.
+ ممنونم که وقتت رو به ما دادی پریسا!
 
تا اینجا که همه از این سیستم راضی بودند، به نظر شما نفر بعدی کیه و چه مشکلی داره؟
– سلام!
+ سلام! نظرت در مورد سیستم درمانی انگلیس چیه؟
– اسم من جانه. من…
+ من نمی‌خوام اسمتو بدونم. نظرتو بگو!
– پدر من سه سال پیش خون‌دماغ شد و مدام تب و لرز می‌کرد؛ اما دلیلش رو نمی‌دونست. شش ماه پیش نوبتش شد. پزشکا وقتی فهمیدن بیماری‌اش چیه، گفتن سلول‌های سرطانی خیلی پیشرفت کردن. دیگه دیر بود. الآن از مراسم تدفینش میام. وضعیت افتضاح و احمقا…
+ بله! می‌بینید که انگلستان با یک مدیریت عقلانی و اقتصادی، بدون پرداخت حتی یک یورو، چطور اسم پدرِ جان رو از صف انتظار درمان بیماران حذف کرد. این اتفاق خوب، برای اینه که زودتر نوبت شما بشه و برید داخل مطب و  به دکتر سلام کنید.
ممنون از همراهی‌تون.
به امید دیدار.

ثبت ديدگاه