تماس مخفی بنیامین و رضا پهلوی
خاخام صدساله
۱۰:۴۳ ب٫ظ ۱۸-۰۷-۱۴۰۲
اواخر فروردین سال ۱۴۰۲ ه.ش، رضا پهلوی در حالی که با نیروی خودی و بیخودی هم به توافق نرسیده بود و پشت شلوارش هم سنگینی میکرد و هر جا که میرفت او را چخه میکردند، به سیم آخر زد و مستقیم یک پرواز گرفت به مملکت اشغالی تا بوی ادکلن گراز نتانیاهو را استشمام کند (بدبخت!) و برای ایرانِ آینده پنبه و دانه تدارک ببینند.
اینک نتانیاهو پس از اعتراضات گستردۀ داخلی و موسموسهای گستردهتر با بعضی کشورهای عادیساز عربی و اینها، تحتحملۀ مستقیم نیروهای حماس از نوع ویژه (ترکیبی پررو با پارچ و قنیر!) قرار گرفته است.
در ادامه گوش جان گرا میدهیم به مکالمهای پنهانیتلفنی بین پهلوی و نتانیاهو.
بووووق، (آهنگ پیشواز): دیش دیش ما ملت کبیریم، ایران رو…
+ شاهزادۀ برحق و خانهنشین ایران هستم بفرمایید.
∆ سلام رضا حشیشی. بنیامینم.
+ بهبه سلاام، یه چیزی… من فقط با همون «دنیا دیگه مثل تو نداره» حال میکنم. میتونی یه اونطوری بخونی برای جنبشای ما؟
∆ …نتانیاهوام! جان پدر و پدربزرگ مرحومت کمتر مصرف کن.
+ نتانیاهو؟ راستکی؟ به من… شما… تماس گرفتین…وُوی (بوققق)
∆ این چرا اُسکلش در رفت، قطع کرد؟
بوووق… (تماس مجدد)
+ مم، دفتر شاهزادۀ برحق ایران بفرماییییید…
∆ الان خودش برداشته بود که!
+ خودمم، صدامو نازک کردم. هار هار.
∆ هار هارو خاخام صد ساله! عه! زنگ زدم یه فصل فحشت بدم برم. یه ضربالمثل اسرائیلی میگه ماهی رو هر وقت از آب بگیری میمیره. فهمیدی؟
+ این ایرانی نبود؟
∆ شیش ماه پیش اومده بودی رو چهارپایه کنار ما همش اسرائیل جان، اسرائیل جان، میکردی! الان چه ایران ایرانی میکنی؟
+ الان چرا از من عصبانی دارید؟! نکنه بهخاطر بغلکردن وزیر اطلاعاتتونه؟ من که عذرخواهی کردم همونجا. گفتم با خواهرتون اشتباه گرفتم. شما هم ول کن دیگه!
∆ اینکه ما الان افتادیم تو این هچلکچل، بهخاطر بیعرضگی شما و اون قابچینهاته!
+ ما که داشتیم پیروز میشدیم. فقط یه انقلاب پیروزمندانه کم داشتیم.
∆ شماها اگر حواس ما رو از این فلسطینیها پرت نمیکردی، الان ما نهایتا داشتیم قاشقهای خوابگاههای زندان رو جمع میکردیم نه اینکه فرتفرت شهرکدهی کنیم. نکنه وقتی وزیر رو بغل کردی اطلاعات ازش دزدیدی؟! آره؟ خائن پیفو.
+ چخه، ول کن اونو… برو اونور پدصگ!… خنگ.
∆ حرف دهنتو بفهم سکهپهلوی یهرو، حواست هست داری…
+ بابا این تولهسگ من یه دقیقه داشت روکش مبلو گاز میگرفت؛ کلی پولشه… میفرمودید که شهرک میدین و اینا خب؟…
∆ یعنی گذرت طرفمون بیفته یه کوبیده پهلوی درست کردماا. اون پولایی هم که برای سرنگونی و اینا کندی ازمون رو برمیگردونی. اوضاع اقتصادیمون خیطه. فهمیدی یا البته؟…
الو… (بوووووووق)
אבא של כלבה חסרת אם (فحشهای عبری)
ثبت ديدگاه