سخن مشاهیر
سیزده روز و پانزده ساعت برای تخریب

خُب حالااااا! بکوش عظمت در اجماعِ ما باشد، نه در برنامه‌ها و کارنامه‌ات. دِهه!

توییتِ هواییِ «آندره ژید» پس از اینکه برای شرکت در رقابت انتخاباتی نام‌نویسی کرد.

 

– فحش و کُتَکی که مرا نَکُشد، نیرومندترم می‌کند. بعله!

«فردریش نیچه» زیرِ رگبار دمپایی‌هایِ طرفداران آندره ژید.

 

– کارنامه و برنامه و فلان و بیسار، افیون توده‌هاست.

توییت «مارکس» پس از اینکه از حمله‌ی دمپایی علیه نیچه جاماند، چون انگشتش را بریده بود و بازکردن بیگودی‌هایش بیش‌ از‌ حد طول کشید.

 

– یافتم! یافتم!

«ارشمیدس» پس از ساختن فحش جدید برای تقدیم‌کردن به نیچه.

 

– برنامه‌های خفن و کارنامه‌ی مَشتی دارم، پس هستم.

نیچه در پاسخ کسانی که می‌گفتند: «اصلاً فحش گذاشته‌ایم وسط هر کسی که به‌نفع آندره ژید کنار نرود.»

 

– یافتم! یافتم!

پیامکِ «ارشمیدس» به «مارکس» پس از پیداکردنِ فتوشاپ‌کار و رُبات‌زَن.

 

– اگر دو هفته برای تبلیغات وقت داشتم، سیزده روز و پانزده ساعتِ آن را صرف تخریب کاندیدای اجماع‌نَکُن می‌کردم.

استوریِ خیلی خیلی خیرخواهانه‌ی «آبراهام لینکلن» درباره‌ی کاندیدای برنامه‌روکُنِ اجماع‌نَکُن.

 

– من فقط یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ‌وقت نمی‌دانم چگونه دیگری یازده‌سال مشغولِ درمانِ سرطان بوده‌است؛ اما «آندره‌ژید»‌این‌ها می‌گویند ما می‌توانیم سرطان را با پاستیل‌نوشابه‌ای، بی‌ادبیِ‌فیل و دویماج درمان کنیم!

فریادهای «سقراط» هنگامی که قصد خودکُشی از رویِ پُل‌هوایی را داشت. (بروبچِ نیچه نگذاشتند بپرد و بعد برایش یک شیرموز هم خریدند تا حالش جابیاید.)

 

– به‌جایِ لعنت‌ فرستادن به داداشمون نیچه، هواکش را روشن کنید! دمپایی را هم خیس نکنید! اَه!

«کنفسیوس» وقتی رفته‌بود از مستراحِ یکی از ستادهای انتخاباتی استفاده کند.

ثبت ديدگاه