گرما و پیامدهای آن در زندگی ما
طرح چرخشی خنک‌سازی

مامان بزرگم می‌گفت: «قدیما اوج تابستون و گرما رو خرماپزون می‌گفتن!» روحش شاد، کجاست ببیند الان همه‌چیز پزان شده یعنی از خرس قطبی در مرز شرقی قطب شمال تا نوه اقدس خانم همسایه بغلی در قنداق همه پزونده و گرمازده شدند! واقعا دم هوا خیلی خیلی گرم شده! دیروز همزمان که مامانم داشت لباسهایی که شسته بود را روی طناب پهن می‌کرد؛ شلوارک بابام زبان باز کرد و گفت: «جون مادرت ما خشک شدیم جمعمون کن ببر تو!»

حالا تو همین شرایط حساس کنونی، بابام هم از اول امسال بازنشسته شده، یک دستش کنترل تلویزیون و دست دیگر روی کلید کولر! هر نیم ساعت یکبار هم داد می‌زند: «عیال چه نسیم خنکی از بیرون میاد! (بیرونِ بابام آلاسکاست!)

تلویزیون ما تک موج هست و فقط شبکه خبر دارد! شبکه خبر از گرمازدگی و بیمارستان رفتن مردم گزارش پخش می‌کرد، پدرم صدا تلویزیون را کم‌ کرد و گفت: «اینا دیگه الکی هر چیزیو بزرگ می‌کنن این سوسول بازیا چیه؟! اخبار هم دروغگو شده!»؛ خبر بعدی از رعایت الگوی مصرف و قطعی برق بود، صدای تلویزیون آمد روی ۱۰۰ و بابا فریاد زد: «بفرما اخبار که دیگه دروغ نمیگه! قبض برق زیاد شد خودتون دنگی بپردازین!»! از قضا اداره برق ماه قبل زنگ زده بود و پدر را تشویق کرده بود و گفته بود «حاجی اگه هنوز زنده‌این یه ذره کولر رو روشن کنین هزینه برقش پای ما!»

به هرحال مادرم برا اینکه زنده بمانیم یک طرح چرخشی خانه به خانه راه‌اندازی کرده که هم تعاملات خانوادگی خوب می‌شود و هم گرمازده نمی‌شویم! صاحبخانه هم تو رودرواسی کولر را خاموش نمی‌کند، فقط برای چند روز آخر شهریور، نفر کم آوردیم شاید دور بزنیم از اول!

البته این طرح مادرم برا عصرهاست، طرف صبح با ادارات و اصناف کار می‌کنیم، ترجیحا بانک‌ها که برای رفاه حال ما! در یک سالن ۸ تا اسپلیت روشن می‌کنند! فقط باید دعا کنیم استانداری ادارات و بانکها را تعطیل اعلام نکند که اگر شد به پلن بی می‌رویم و خرید ادواری و پاساژگردی را کلید می‌زنیم.

ثبت ديدگاه