فرهنگلغت خودرویی
جعبهی جادویی
۱:۳۲ ق٫ظ ۲۹-۰۶-۱۴۰۳
خودروی ایرانی: خودرویی که ساختنش با کارخانه است و راه رفتنش با خدا، جعبهی جادویی پول برای تعمیرکاران، آرزوی خیلی دور خیلی نزدیک هر ایرانی.
ایران خودرو: نوعی درگاه دریافت پول و برگزارکنندهی دورههای آموزش عملی بدقولی.
سایپا: همان ایرانخودرو با نامی جدید، سازنده پراید، مخترع تصادف.
خودروی خارجی: شبیه ستارهی هالی که هر ۷۵ سال یکبار وارد ایران شده و تا ۱۵۰ سال بعد در خیابان برقبرقکنان راه میرود، صندوقچهی پول پولدارها.
لاستیک خودرو: شمع شبهای تاریک برای رانندههای بیابان، علامت هشدار در جادهها، گلدان گل، چیزی که به دعای مردم، برای راننده زیر ماشین می چرخد.
روکش صندلی: محافظ صندلی فابریک ماشین که بهوسیلهی ملحفه و روکش عرقگیر محافظت می شود.
چراغ جلوی خودرو: پیشمرگ مسافرین خودرو.
چراغ عقب: سند بیگناهی خانمها هنگام تصادفات رانندگی.
چراغ راهنما: آپشن فراموش شده، عامل کسر شأن رانندههای ماهر و باسابقه، آپشن جینگولی که توسط تازهرانندهها و رانندههای جینگولی استفاده میشود.
آینه وسط: وسیلهی رد کردن تازه رانندهها در امتحان عملی، یار غار بانوان موقع رانندگی.
آینه بغل: لوکیشن عکس برای اینستاگرام بهطوریکه مخاطب را نزدیکتر از آنچه هست نشان میدهد، عاشق دل شکستهی موتورسیکلتها.
برفپاککن: از نامهای بی مسمی (در زمانهای خیلی قدیم که برف میباریده استفاده میشده است)، رقاص شبهای عروسکشان.
بوق: اسباببازی راننده برای اوقات فراغت بهخصوص شبهای عروسکشان، مترجم فحشهای رکیک و پیامکهای غیررکیک بین رانندگان.
چراغ نوربالا: چشمکورکن حسودان و بدخواهان راننده، نوعی فحش، نوعی شادی، نوعی پیام کوتاه اما منکراتی.
کمربند ایمنی: موضوع امر به معروف بهوسیلهی همیاران پلیس موجود در خانواده، حرف آخر جریمههای رانندگی.
صندوق عقب: کولهبار سفر، جایی که در آن از شیر مرغ تا جان آدمیزاد یافت میشود
کاپوت جلو: آپشن قطعی برای فروش ماشین درصورت رنگنخوردگی.
ثبت ديدگاه