این نامه را فقط بچهام بخواند
مادریه
۴:۰۰ ب٫ظ ۲۹-۰۹-۱۴۰۳
به نام خدایی که مادر را آفرید و به او «خدا هیچ کس رو محتاج بچهاش نکنه» آموخت
دختر یا پسرم سلام
اگر از حال من بپرسی ملالی نیست جز پیدا نشدن بابایتان و اما بعد اکنون که چند صباحی از زندگیت میگذرد و پا به عرصهای گذاشتهای که دیگر هِر را از بِر تشخیص میدهی میخواهم کمی نصیحتت کنم.
اَگور پَگوری مامان!
همه چیز جهان تکراری است حتی قطعنامههای شورای امنیتش. اما تو تلاش کن روزهایت مثل هم نباشد. هر روز شیطنتی جدید بیاموز تا دیدار من و روی خوش آرامش را به قیامت موکول کنی.
گومبولی مامان!
فکر نکن چون خودت تنهایی میتوانی اسنپ بگیری دیگر بزرگ شدهای من آن مودم را از برق بکشم باید به سازمان اتوبوس رانی سلام کنی. آدمها حتی اگر بتوانند تنهایی و حتی از کارت خودشان از اسنپفود غذا سفارش بدهند باز هم بچهاند. پس جینگیلی پینگیلی خوبی باش و خوراکیهایت را با مادر تقسیم کن چون مامان هم هنوز بچه است.
این را بدان که مامان حتی خوراکیهایش را با پدرت هم تقسیم نمیکند. خوراکیهای مامان مال خودش است و خوراکیهای تو هم مال مامان.
جنگیلی پینگیلی مادر!
باید بگویم مادرت انسان تیزی است و خودش از آن هفت خطهای روزگار است. پس اکیداً از پیچاندن من خودداری کن.
تنبل سه انگشتی من!
دنیا محل نقصان است و همهی چیزهای خوب کاستی هم دارند مثلاً همین من که با تمام تیزیتم نفهمیدم تو چرا دسته مبل را با آن لباسهای واماندهات استتار میکنی؟
بروسلی ناز مامان!
سعی کن هنر مذاکره را بیاموزی تا هنگام لگد زدن به خواهر یا برادرت بتوانی خوب دلیل این موضوع را به او توضیح بدی.
غُرغُروی خانه!
بدان من نوکر بابای شما نیستم. پس دائم در خانه غُر نزن که چرا در گنجه بازه؟ چرا دم خر درازه؟ چون اینجانب که به نقطهی نگاه عاقل اندر سفیه به شما برسم با هنر مذاکره به سراغت میآیم.
اصلاً از قدیم میگویند آدم گرگ شود ولی مادر نشود. بله اگر گرگ هم خانهداری میکرد از مادر گشتن پشیمان گشته و میگفت مرحمت فرموده ما را گرگ کنید!
امیدوارم وقتی خودت مادر شدی بتوانی اینها را بفهمی البته شاید هم پسر باشی و پدر بشوی که آن دیگر بحثش جداست. حالا من خودم هم این چیزها را خیلی نمیفهمم گذاشتهام برای وقتی که مادر شدم.
ولی عجالتاً در آن یکی گوشت را بگیر تا همینهایی که گفتم درنرود تا بعد.
قربانت، از طرف مامان خوبت!
ثبت ديدگاه