معرفی رمان طنز
شستن جوراب با دیوانههایی که دور خودمان جمع کردهایم
۱۰:۰۱ ق٫ظ ۱۳-۰۲-۱۴۰۴
رمان طنز «پاندای محجوب بامبو بهدست با چشمهایی دورسیاه، در اندیشه انقراض» نوشته جابر حسینزاده در سال ۱۳۹۳ از سوی نشر چشمه منتشر شد و چاپ دوم آن در سال ۹۷ به بازار آمد. بعدها از این نویسنده «مورد عجیب بلع اشیای ضروری» به طنز و رمان «هزارپا» و مجموعه داستان «شهری از خواب»، بهعنوان اثر جدی منتشر شده اند.
حسینزاده در «پاندای محجوب…» زندگی حامد را روایت میکند. جوان بیمار، خسته و طبعا سیگاری که خانه مجردی دارد و در محاصره دوستان و اطرافیان «سخت فهم و رعایتنکن» گیر افتاده که با پناه بردن به «گاری کوپر» از زندگی فرار میکند. آدمهای «پاندای محجوب…» دغلباز و فرصتطلب و ادایی اند. به همین خاطر؛ حامدِ اولشخص ابایی از بیتعارفی و افشاگری علیه ایشان ندارد: «شغل پدر مشاور املاک و پفیوز»! از همان فصلهای اول که براساس نام داروهای روان، که احتمالا بهخاطر میزان فشار وارده از سوی بشریت و متعلقاتش، نامگذاری شدهاند، متوجه جزئیات دقیق (از ویژگیهای دسته «رمان») میشویم که کفه طنز را سبکتر کرده اما مانع خنده مخاطب هم نمیشود. مثلا اینکه روزبه اصرار دارد از دو قاعده آشپزی غربی پیروی کند: بیمزگی غذا و زیاد ظرف کثیف کردن.
ناراحتیهای ناتمام حامد اقتضای نقد اجتماعی است. اما با داشتن «چارچوب طنز»، موقعیتها به کمک مخاطب آمدهاند: مورد «پیمان» که «بلند شده از اروپای غربی آمده از خاورمیانه سرمایهگذار مالی جور کند». ویژگی دیگر نقد اجتماعی، مبتنی بر واقع بودن آن است (واقع هم فعلا در برابر فضای مجازی است و دروغهای تلگرامی!). آنجا که «اگر جواب تماس را ندهی، سارا بهعنوان یکی دیگر از روانیها (!)، بیشتر زنگ میزند»، احتمالا همه را بهیاد مصادیقی در زندگی خودمان نمیاندازد؟
نهایتا حامد -جوان در آستانه میانسالی که خودش خودش را به پاندای محجوب….، تشبیه میکند و از وقتی احساس کرده پیر شده است، به جوانها توصیه میکند «جورابهای هم را بشویید»- بنا به قاعده «آدم باید با مردم کنار بیاید» تا نزدیکی ازدواج با یکی از همین «روانیها» پیش میرود. با «رئیس هیستریکهای تهران» که دو ماه بعد نشان میدهد فحش شنیدن دوست دارد و طبعا «پاندای محجوب بامبو بهدست…» هم که باشی، بهسمت عشق دوره کودکی، دخترداییات، فرار میکنی که علائم سلامت روان بیشتری بروز میداد. و این میشود پایان نسبتا خوش رمان طنزی که تلخ و خسته و البته سیگاری است.
ثبت ديدگاه