نامه‌های روزانه یک نی‌نی نابغه (۲)

استقبال گرم

با صدای کلفتش می‌گفت: «عمه به قربانت برود» و بعد هر بار تکرار این جمله، جغجغه‌ام را تکان می‌داد. صدای جغجغه که با صدای جیرینگ‌جیرینگ النگوی‌هایش قاطی شده بود، رفته بود روی اعصابم!

نامه‌های روزانه یک نی‌نی نابغه (۱)

استقبال

دو جفت چشمی همراه با کج‌ و‌ معوج کردن لب و دهان و چشم‌ها، یا زبان‌درازی به همراه شکلک‌هایی که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شد!

کاریکلماتور پراکنده

بوی قورمه‌سبزی

پشت لبش تازه سبز شده بود. سیزده‌بدر آن‌ها را گره زد.

شوخی با تیتر روزنامه‌های 15 مرداد 1403

بوی سوختگی

بالا گرفتن تنش میان نتانیاهو و بایدن بر سر آتش‌بس
– اوضاع خیلی جیز شده! الو ۱۲۵؟

تقویم تاریخ 9 مرداد

هدیه رگ به رگ

خانم‌ها هم با دهان‌های باز و نیمه باز، چفت در چفت به هم چسبیده بودند. جوری که آرنج یکی توی چشم آن یکی رفته بود تا ببینند هدیه چیست و از چه قرار است و در این بین چه چشم‌ها که بر اثر برخورد آرنج‌ها کور شد!

عنوان