از دست دلار…

اگر بی‌قاعده «بینی» چنین شیب از تورم داشت
دماغ پینوکیو بود، جزئی از برآوردم

تفاوت نگاه

همه جا به شادی و غم، شده ام شبیه مرهم
سر قبر و در عروسی همه جا قرار دارم

سردوشی

شهرا که زرق و برق‌شون زیاد شد
 دائم می‌رفت و میومد جوشی بود

حمله اسرائیل به ایران

 نیست فکرم به جز آبادی و آزادی‌تان 
جامه صلح تنم هست نه رخت پیکار

آغلت را می‌زنم

گنبدت را می‌کنم سرویس از شصتاد جا
کاغذی گنبد ببین که موشک روئین‌تنم 

عنوان