عرض حاجت به امام

تو راه خطر فراوونه، دُز زیاد
پس یکی همراه شما باس بیاد
که وقت حمله بکنه جیغ و داد
هول و ولا بشه فلنگ و بستیم
بازم اگه کاری باشه ما هستیم

جگر کبابی

گر چه با قبض مزاجم همه شب، آش خورم
سر ظهر آمده‌ام تا جگرت را بخورم

از دست دلار…

اگر بی‌قاعده «بینی» چنین شیب از تورم داشت
دماغ پینوکیو بود، جزئی از برآوردم

تفاوت نگاه

همه جا به شادی و غم، شده ام شبیه مرهم
سر قبر و در عروسی همه جا قرار دارم

سردوشی

شهرا که زرق و برق‌شون زیاد شد
 دائم می‌رفت و میومد جوشی بود