انشا درباره ایستگاه پایانی مسافران آخرت

قابلمه، سوغات سفر آخرت

آنجا روی قبر‌ها یک روقبری می‌اندازند و روی آن هم کلی خوراکی تزئین شده با روبان مشکی می‌گذارند. آخرین باری که سعی کردم گوشه یکی از روقبری‌ها را کنار بزنم تا اسم آنکه رفته پیش خدا را از روی قبر بخوانم، حلوای تزئین شده به شکل شکوفه و ژله تزریقی چپه شد.

نامه‌ای به پدر یک اُوباش

بیت‌الاُباش

می‌دانم می‌گویید داداش سعید ماشین ندارد، خانه ندارد، قیافه ندارد و... .من حاضرم چند سالی دوچرخه‌ام را به داداش اجاره دهم. داداش جلو بشینید و زن داداش روی ترک دوچرخه. کمکی هم که دارد، خطرش از موتور خیلی کمتر است.

شکایت‌نامه رژیم صهیونسیتی به دادگاه بین‌المللی لاهه

سوسک‌های پرنده

بزرگوار ملتفتید که آنچه صرف تولید این بمب‌ها شده، پول بوده نه میان وعده خرس. از تولید مواد اولیه گرفته تا هزینه حمل و نقل‌شان از آمریکا به اسرائیل و شیرینی بچه‌ها که بارها را پیاده می‌کردند، همه را فاکتور کرده‌ایم و اسنادش موجود است.

اسب چند سیلندر شیطان

تذکره توبه آبکی ساسی مانکن «حفرَ گورهُ بیده»

به نظر می‌آید که او در بخش اول، چنین توبه کرده است: «توبه کردم که دگر می نخورم در همه عمر، بجز از امشبو فرداشبو» پس فرداشب و پسون فردا شب و پس پس فرداشب و ... حالا ببینیم چی پیش‌می‌آید و برنامه بچه‌ها.

مناجات دانشجویان

تجدیدنظر کن که تجدید شدگانیم

الهی برای آنها که با همه یک رنگ‌اند و فاقد جزوه‌های رنگارنگ‌اند، خودت همسر جور بفرما.

عنوان