از تعجب انگشت حیرتمان کمی به سمت دهان متمایل شد که چه شده که این شاغلامِ «هر آینه در معرض کز شدن سیبیل» را که در زندگی چشمش به یاری دیگران است در این وانفسای غش و ضعفهای مالی، برای آنان که وسط هیئات افتند و دانی!
هر چه هم «شاغلام»، این «عامیِ بیسواد» را صدا زدیم به گوشش نرسید! گویا ما سوت زنیم و او سازمان امور مالیاتی! این شد که با کلهای مگسی به قصد کز دادن سیبیلش راهی آبدارخانه شدیم که دیدیم «شاغلام» مذکور، با کلهای مگسیتر از «کارگر ساده مالیات داده» دارد هی چای دم میکند و دور میریزد.
حکماً مزایایی دارد، قطعاً همانطور است که شما میفرمایید!» اما از آنجا که کار کارشناسی نیاز به نمونه و مثال دارد؛ برای مخاطب ما سوال خواهد شد که فرق و توفیر کارشناسی دقیق با کار کترهای چیست؟
همکاران عزیز مطبوعاتی میدانستند و میدانند که جایی غیر از آبدارخانه نداریم و شب و روزمان در آن میگذرد و به جای آنکه مثل سایرین، جملات مطول بگوییم که سر و تهش جفت نشود، پاسخ هر سوالی را فقط در دو کلمه میدهیم و آن هم جز حرف حساب نیست!
این طرح برای این است که کارمندانِ همیشه خسته، وقت کمتری را بابت صرف ناهار و ادای نماز از ارباب رجوعِ «یک لنگه پا معطل» تلف کنند و روزی سر سفرهشان حلالتر از قبل شود.