آیا شرمساری از این بیشتر که هیچکس صدایش در نمیآید و اعتراضی نمی کند. خود ما هم که توی این تابلو گیر کردهایم و تکان نمیتوانیم بخوریم، چه رسد به اینکه اعتراض کنیم.
عکسی که آمد به شکل یک نوع قارچ بود که خودش و اطرافش ابرهای کومولوسی هستند. همانها که شما بیست بار از ما پرسیدید و ما اشتباه جواب دادیم و بعدش آن پس گردنی را نوش جان کردیم. فکر کنیم حالا دیگر یاد گرفتیم.
فکرش را بکن نشسته باشی توی دفترت و چای هورت بکشی یکهو رهبر مملکت را ببینی که بالای سرت ایستاده و با خندهای میگوید: «خسته نباشید.» آن وقت تو ندانی چای را سر بکشی یا تعارف بکنی یا بگذاری سرجایش و همانطور استکان به دست بمانی!
موجودی بیخیال و راحت که تنها غصه و دغدغهاش گره خوردن هندزفری و یا گیر کردن دگمهی دستهی پیاس فایوش است. تنها کاری هم که تواناییاش را دارد، سربهسر بچههای خواهر و فامیل گذاشتن است.