نامه‌ای به یار فرنگ‌نرفته

فرهنگ تا فرنگ

کنار برج رفته، با همان میخ‌طویله قلبی حک کرده و «ن» را به انگلیسی نوشتیم (به دلیل مسلط بودن به انگلیسی و اینکه آنجا فرنگستان است، دیگر فارسی که نمی‌توان نوشت)

خاطرات یک گردش کوتاه در بلاد فرنگ

بوم بوم

بگو حق همسایگی به‌جا آوردی! نگو دختری داشته شوهر دادیم که این را بعداً کس دیگری استفاده می‌کند.

کاریکلماتور مذاکراتی

حدش رو نگهدار

مار گزیده از ریسمون سیاه سفید می‌ترسه، برجام دیده از مذاکره.

طالع‌بینی مذاکراتی

شتر با بارش

شما نیز برای خواستگاری رفتن منتظر مذاکرات هستید! حالا شما مقدمات کار را فراهم کنید، هزینه‌ی گل و شیرینی انقدر که فکر می‌کنید به مذاکرات مربوط نیست.

در جلسه مذاکره عمان چه گذشت؟

مسقطی

الایرانیون گفتند که می‌آییم اینجا برای المذاکره، ما هم گفتیم قدمتون بر روی العینمان.
فی الان یک چیزی هم خودمانی و درگوشی می‌گوییم ماهم مثل سوئیس هستیم در اینجا اما الدریغ از التف در کف ید ما که بیندازند.

عنوان