ریش و قیچی

آن‌کادر ریشش مثل امضای کری دیلاق
در چشم بعضی گوئیا باز اِند تضمین است

از شر یلدا

بابانوئل را هم بیاور با گوزنش
بگذار کاج و کادوهایش را کناری

وروجک

دلم لرزید وقتی پسته را با اشک می‌خورد
مگس کش توی دستم بود و کردم من غلافش

اشک روباه

گفتم نرو دنبال آن، جیز است آن کار
 بچه شدی؟ اصرار داری پشت اصرار

ادای ورزش

گفت خانم پس چه شد چای و غذای کوفتی
گفتمش کوری مگر دیوانه، ورزش می‌کنم