آقای ظریف در مصاحبهای گفتند: «یه آقایی بود به اسم فرانچسکو نمیدونم چی چی. فامیلش یادم نیست!» متأسفانه من هم فامیلش یادم نیست. البته این که از اول نمیدانستم هم بیتأثیر نیست!
ابراهیم کاظمی مقدم
طنزپرداز
ما در بهشت هم که باشیم کمدی دیدنمان تعطیل نمیشود.
گودزیلای شما به مثابهی واحد٨٢٠٠ اسرائیل در حال شنود است و عین نویسندههای بالیوودی صحنههای جنگ را در ذهنش طراحی و کارگردانی میکند. همانقدر خشن و عجیب. عجیب مثل آدم کشتن با موز که در فقط فیلم هندی شاهدش هستیم. بعد هم مانند شهرکنشینهایی که آژیر خطر شنیدند میترسد...
آنچه این کتاب را خواندنیتر میکند، نه فقط سوژهها بلکه نگاهیست که عبدی به این سوژهها دارد: نگاهی شیطنتآمیز و دقیق که اگر به علت آن توجه کنیم گاهی تلخ هم هست.
پیام فرستادهی ترامپ به جولانی: گاو جدیده که میگن شومایی؟ خب موها رو که زدی. لباسم که از زلنسکی اسکی رفتی. اوکی. شپش مپش که نداری؟ خب نفت ما رو بده ما بریم باید آتیش خاموش کنیم.