فال حافظی برای برجام

ظریف و رندانه

اگر همان اول تفألی به دیوان خواجه زده بودی پس از بررسی و مداقه‌ی نهایی به تو می‌گفت این کارهایت جفا در حق رعایاست.

نامه‌هایی به فرزندم سیاوش (۱۰)

رقیب سلبریتی

می‌دانم که من هر چه باشم از همه سلبریتی‌های جهان یک سر و گردن بالاترم! از رابرت پتینسون و تام کروز گرفته تا همین ایرج ملکی خودمان...
من از همه‌ی آن‌ها جذاب‌تر و خوش‌چهره‌ترم.
البته این‌ها را مادربزرگت گفته و می‌دانم که خوب می‌دانی سلیقه‌ی مادربزرگت در این دنیا همتا ندارد.

نامه‌هایی به فرزندم سیاوش ۹

سهم من از اصفهان

مادرم اما با افتخار گفت: «بله که داره! یه پراید هاچ‌بک داره که اگه خدا بخواد به زودی تبدیلش می‌کنه به یه جنسیس کوفته... خونه هم که اتاقش هست؛ ما هم اجاره نمی‌گیریم ازشون که زندگیشون پا بگیره.»

نامه‌هایی به فرزندم سیاوش (8)

مادر رو ببین، دختر رو بگیر

این شکست عشقی برای مدت طولانی (حدود ۲۰ ساعت ۴۵ دقیقه) مرا از فکر ازدواج و هرگونه جنس مونث خارج کرد.
البته این که عمه‌ت در این مدت رخت‌خوابش را جلوی در دستشویی پهن کرده بود و نمی‌توانست حتی یک نوک پا دنبال من به خواستگاری بیاید هم بی‌تاثیر نبود.

نامه‌هایی به فرزندم سیاوش (7)

سارای زندگی من

به نظرم اسهال و استفراغ زیادی برای دیدار اولمان بی‌کلاسی بود برای همین گفتم: «خیارِ خونش رفته بالا»
درحالی که متفکرانه نگاهم می‌کرد گفت: «سابقه‌ی خیار خون توی خانواده داشتین؟»