کو فرانچسکو؟

چه ظریفانه شیره مالیدی
بر سر جاهلم فرانچسکو

بارالها…

چون شنیدم کورتکسم نازک است
حال من حالا شده قدری وخیم

در جستجوی کار

دیدم شبی دیگر که هستم یک مدیر و
بودند کل کارمندان جان نثارم

دلار سریع‌السیر

بس فشار آورده نرخش بر روان جامعه
باز هم ورد زبان شد فحش‌های چیزدار!

گران خودرو

تمام ترسم از افزایشش بود
که بدبختانه دیدم عِه! همان شد!

عنوان