کو ماشه؟

گفت: این‌ها را ولش، تحریم‌ها
می‌رود آهسته و بی‌دنگ و فنگ

غمخوار المریض

برداشت اگر جای طحال‌ات مری‌ات را
در فکر علاج تو به هر راه و طریق است

تذکره‌ی آن قلدر چکمه‌پوش

زادالله حماقته

البته او نیست خدایش هست، ارتش او بییییسسسست دقیقه‌ی تمام تا آخرین قطره‌ی خون که نه، تا آخرین گلوله هم که نه ولی به هر حال ایستادگی کردند.

بُمبر من!

بیماری حق بشر اما بشود خوب
در نسخه‌ی صلح بشری بوده دوا بمب

حالی‌ت شد!

بیاید «فاتح و سجیل و ثاقب»
شبیه گل، دهانت را بگیرد

عنوان