حقیر که از پاسخ آن مسئول قانع گردیده بودم به تالار صنایع دستی رفته و قصد بازدید از آنجا نمودم. در آنجا نیز بجز یک آبکش بسیار بزرگ که به تقریب حدود چهل زراع اندازه داشت چیزی نیافتم.
حضرت عباسی خدمتی که ما به ننه کردیم زبونزد هم ولایتی ها بود. یه چشمهاش اون روزی بود که ننه اومد لب بوم و با بغض گلو گفت:حشمت، این کفترات که میان لب بوم و هوهو میکنن من بند دلم پاره میشه.
واضح و مبرهن است که علم و دانش در زندگی حرف اول را میزند. ولی برق و آب و نان و پوشاک و هزار کوفت و زهر مار دیگر هم مهم است و جزء نیازهای اولیه هر انسانی محسوب میشود
اروپا نه کشور است نه قاره. بلکه سبکی از زندگی است. اصلا خود زندگی است. جایی که خیلی موضوعیت ندارد در آن واقعا چه رخ میدهد؛ چون همه میدانیم جای نایسی است