برگی از خاطرات یک اغتشاشگر: روشهای سرکوب در سال ۸۸
از قیر داغ تا بمب هسته ای

راه راه:هیچ گاه آن روزها را فراموش نمیکنم. روزهایی که دختر و پسر در کنار هم و دست در دست هم، یک دل و یک رنگ(!) و یک صدا شده بودیم برای مبارزه، برای انقلاب! انقلابی از جنس یک تغییر بنیادین!
حرکت مسالمت آمیزمان را آغاز کردیم. تاکید داشتیم که به اموال عمومی آسیبی وارد نشود!! اما مگر نظام مسالمت حالیش می شد؟؟
همین که جمع کثیر و میلیونی ما را مشاهده کرد، دست و پایش لرزید و از زمین و آسمان بر سرمان آوار شد.
ابتدا با بی رحمی تمام قیر داغ را با هلیکوپتر بر روی سرمان ریختند. هدف نظام این بود که رنگ سبز که هویت ما بود را مشکی جلوه دهد و ما را عزاداران محرم!
ولی ما ایستادگی کردیم و به شعارهایمان ادامه دادیم که ناگهان دیدیم با تانک های جنگی ما را دنبال میکنند. تعداد زیادی از دوستان بیگناهمان را بدون اینکه خودشان متوجه شوند، با آسفالت خیابان یکی کرده بودند!

داشتیم به زحمت بغضمان را فرو میدادیم که متوجه شدیم تک تکمان را با گلوله آر پی جی هدف گرفته اند. بچه ها برای رهایی از آتش تانک و گلوله ها، به اطراف خیابان پناه برده بودند. گلوله های تانک و آر پی جی، علاوه بر ما، شیشه های بانک ها و مراکز دولتی و مخصوصا سطل های آشغال را هدف قرار می دادند. بعدها شنیدیم که شکستن شیشه ها و آتش زدن سطل ها را به ما نسبت دادند، که این هم از دروغ های بزرگ نظام بود که میخواست خرابکاری هایش را به نام ما ثبت کند.
.
۲۰۱۷-۰۱-۰۲-۱۱-۴۳-۳۸-۱۸۶۱۷۳۲۳۶۴
برای فرار از برخورد گلوله ها، به کوچه پس کوچه ها پناه برده بودیم. ترس و وحشت تمام وجودمان را گرفته بود، که با تعجب دیدیم برای پیدا کردنمان از ببر و پلنگ و سگهای شکاری استفاده کرده اند!!
پایمال شدن حقوق حیوانات هم به وضوح مشاهده می شد! که جا داشت یک کمپین اعتراضی با نام #نه_به_استفاده_ابزاری_از_حیوانات_بی_خبر_از_خرابکاری_نظام در همانجا راه اندازی کنیم، که متاسفانه در آن شرایط خفقان و سرکوب وحشیانه، فقط توانستیم برای این حیوانات بی گناهی که بازیچه دست نظام شده بودند، خون گریه کنیم !!
نظام که دیده بود ما همه جوره پای رنگ سبزمان ایستاده ایم، در آخرین اقدامش از بمب اتم استفاده کرد.
بله! همان بمب اتمی که داشتنش را انکار میکرد!
هرچند آنجا همگی به واسطه بمب اتم پودر شدیم، ولی خدا دست نظام را برای آمریکا و اسرائیل و بریتانیای کبیر و البته آژانس بین المللی انرژی اتمی رو کرد.

۶/دی/۹۵- لندن

پ.ن: بعد از متولد شدن در لندن و گذراندن تمام سالهای عمرم در بریتانیا، آرزو دارم فقط یک روز را در ایران بگذران..آری، فقط یک روز
امیدوارم آرزوی دیدن وطن را به گور نبرم!

ثبت ديدگاه