درباره کتاب «میرزا روبات» اثر مهرداد صدقی
فیلمهندی روباتیک
۱۱:۱۶ ق٫ظ ۲۶-۰۶-۱۳۹۶
راه راه: کتاب «میرزا روبات»، اِنقده بیشتر نیست! یکی از کتابهای منتشر شده از مجموعه «طنز امروز» از نشر سپیدهباوران که با این قد و قواره کوچکش به چاپ دوم هم رسیده. یک کتاب فسقلیِ حدوداً شصت صفحهای با قطع جیبی، که در هر صفحه حتما برایتان لبخند خواهد آفرید! و راستش «میرزا روبات» اساساً داستانی نیست که بخاطر روند بکر یا نقطهاوج یا چنین چیزهایی شما را مجاب کند تا آخرش را بخوانید. حتی شاید بتوان گفت داستان، پایانی حدس زدنی دارد و اتفاق غیر قابل انتظاری در آن نمیافتد. اما در واقع، این شوخیهای ریز و بانمک میان جملههای داستان است که باعث میشود شما هر صفحه را ورق بزنید تا ببینید نویسنده در ادامه داستان چه شوخی دیگری برایتان رو خواهد کرد. همین نکته نشان میدهد بارِ این داستان روی طنز افتاده و مهرداد صدقی هم به خوبی این بار را به منزل رسانده. شوخی های این داستان زیادند اما از ما گفتن! حرفی را که لابهلای همین شوخی ها و بین خطوط داستان هست جدی بگیرید! کتاب را بخوانید و یادتان باشد برای آسایش خودتان هم که شده هیچ وقت نگذارید پای این سه قلم جنس به زندگی تان باز شود: روبات چینی، کنیز چینی، و جنس چینی!
بخشی از متن کتاب:
میرزا که شارژش در حال تمام شدن بود سری به علامت تأسف تکان داد. قلیله خاتون ادامه داد: «اگر میتوانستی کمکم کنی خیلی خوب میشد.» میرزا که در فکر نجات رباب بود، گفت: «من هم مشکلی دارم که اگر کمکم کنی شاید بتوانم کمکت کنم.» چشمان قلیله خاتون برقی زد و گفت: «خیلی خوب شد. حالا که این را گفتی باید بگویم دلیل اصلیِ اصلی آمدنم چیز دیگری است. نقشهای دارم که برای اجرای آن فقط از تو میتوانم کمک بگیرم.» میرزا بادی به غبغب آهنی خود انداخت. قلیله خاتون گفت: «بین خودمان باشد. به یکی دو نفر دیگر هم رو زدم. اما با پررویی گفتند آنقدر احمق نیستند که در این زمینه کمک کنند… خب حالا دریچه گوشهایت را باز کن ببین چه میگویم.»
میرزا که عاشق نقشه بر علیه چینگ چونگ بود چشمانش فلاش خیرهکنندهای زد و برای بهتر شنیدن حرفهای قلیله خاتون آنها را بست تا تمرکز کند. اما همین که قلیله خاتون شروع به حرف زدن کرد، شارژ میرزا تمام شد و هیچ کدام از حرفهای قلیله خاتون را نشنید…
ثبت ديدگاه