دانشجونامه‌ای از شروع تا پایان ترم

از ملکوت تا جبروت یک ترم از زبان شیخ المذبذب

اما اول، انتخاب، آن مرحله‌ای را گویند که دانشجو همانند پلنگی در شکار آهو برای گرفتن واحدها کمین کرده است به ساعت مقرر که فرا برسد آنقدر باید روی واحد مذکور کلیک کند که مفاصلش دچار سندروم تونل کوبیتال شوند.

حکایت چوب خواستن بازرگان

دختروار

بازرگان گفت: «مادرتان در کشوی آشپزخانه چوب کباب حسینی داشت بروید بیاورید‌.»
آنها گفتند: «مادر دیر زمانی است به‌ خاطر گرانی گوشت، کباب حسینی نمی‌پزد و چوبش را هم دیگر نمی‌خرد.»

اندر حکایت دزد و گدا

دزد کِنِف شده چه گفت؟

پس سه‌ویچ خر آخرین سیستم خود برداشتی و با آهنگ «نوموخوام صداتو بشنوم» از شهر خارج شده به سمت بلاد‌الفرنگ رهسپار گشت.

اندر حکایت برق و اکسیژن

خاموش باش

فرمان دوم هم خاموش باش بود و رئیس‌الوزرا دستور داد باد و آب و آفتاب را به خدمت حاکم درآورید تا از شر دودزاها خلاص شویم.




عنوان