تقدیم به جناب کری

ز کرامات فراوان تو این ما را بس
شب یلدای توافق، شب احیای تو بود
مثل پروانه، ظریفی که به دورت می‌گشت
سخت می‌سوخت ولی عاشق گرمای تو بود
شادی‌اش دیدن لبخند و سلامی از تو
غصه‌اش دست تکان دادن و بای‌بای تو بود

سابقه جنتلمن‌ها

چه خبر از رسیدن گاز به زاهدان؟

بوس به زاهدان رسید

اومدم به استقلالیا بگم نگران نباشن عمه من تو ایتالیا زندگی می‌کنه گفتم بره با عمه استراماچونی حرف بزنه.

داستان خانواده بزی که با جامعه جهانی دوستند

درس مهمان نوازی

حبه انگور وقتی داشت میرفت گفت:«هلوشو بگیرم تا لیموشو؟» وقتی این جمله را گفت، شنگول سر حبه انگور را از پاشنه در اتاقش با دمپایی ابری نشانه رفت