همه سخت در عجب شدند از وجود کرونا در بلاد غربیه و انگشت حیرت به دندان گزیدند و جملگی بگفتند «اینها چه چشم و دل سیرند که هنوز برای خویش کرونا نگه داشتهاند. چه نیکو طریقی که همهی کروناها را یکجا نگرفتند و اسراف نکردند.»
از تعجب انگشت حیرتمان کمی به سمت دهان متمایل شد که چه شده که این شاغلامِ «هر آینه در معرض کز شدن سیبیل» را که در زندگی چشمش به یاری دیگران است در این وانفسای غش و ضعفهای مالی، برای آنان که وسط هیئات افتند و دانی!