انشا درباره فرهنگ آپارتمان‌نشینی

فرهنگ آپارتمانی یا آپارتمان فرهنگی

پدرمان معتقد است در تابستان که هوا گرم است نیاز به آبگرم نیست و بازگذاشتن گرمایش آب اسرافی بیش نیست و یواشکی کاری کرد تا آبگرمکن خراب شود و کل تابستان آبگرم نداشتیم و مجبور بودیم با آب سه درجه حمام کنیم

گوش شیطون کر

گلدسته‌ها هم گاهی نیاز به تغییر هوا دارند

مادر‌مان می‌گوید آدم‌ها گاهی نیاز دارند سفر کنند تا خستگی کارها از تنشان دربیاید. آقا اجازه، ما در این سفر فهمیدیم که گلدسته‌ها هم گاهی نیاز به تغییر هوا دارند و می‌توانند برای خودشان جابه‌جا بشوند.

ایده‌هایی برای کارآفرینی

کار مَکُن بهر کسی

اما بعد از دانشجویی اگر کارآفرین نشدیم حتما می‌رویم و با یک کارآفرین مشورت می‌کنیم. مثلا آن خانومی که چند روز پیش در مترو به آن‌هایی که ذره‌ای هم به صندلی نمی‌رسیدند، جای نشستن می‌فروخت.

انشایی در مورد دید و بازدید خانوادگی

اندر مصائب یک خاله کوچک

چندوقت پیش هم که رفتیم خانه مادربزرگمان کل کشوهای خاله نسترنمان را خالی کردیم تا اسباب‌بازی‌هایمان را بگذاریم و بعدش دیدیم لپ تاپش را در کشویش لای لباس‌هایش از دست ما قایم کرده است. ما هم به مادربزرگ گفتیم و مادربزرگ برایمان در لپ تاپش کلی کارتون قشنگ گذاشت.