چندوقت پیش هم که رفتیم خانه مادربزرگمان کل کشوهای خاله نسترنمان را خالی کردیم تا اسباببازیهایمان را بگذاریم و بعدش دیدیم لپ تاپش را در کشویش لای لباسهایش از دست ما قایم کرده است. ما هم به مادربزرگ گفتیم و مادربزرگ برایمان در لپ تاپش کلی کارتون قشنگ گذاشت.
البته ما نمیدانیم زدن روی سر و کلّه یعنی چه؟ و این حرف را از شمسی خانم که همسایهمان است و ۵ تا بچه دارد شنیدهایم که داشت به مادرمان میگفت بچههایش روی سر و کلّه همدیگر میزنند.
من رفتم سرچ کردم ببینم ایران هم بدبخت است یا نه. اما گوگل گفت ایران یک سامانهی پیشرفتهی اطفاحریق دارد که هم از زمین و هم از هوا آب و کف روی آتش میریزد. ایرانیها یک پهپاد هم دارند که وقتی آتش را خاموش کردند بفرستند بالای سرش تا آتشی زیرخاکستر نماند.
مادرمان برای روز پدر یک لباس خیلی قشنگ که پر از مرواریدهای رنگی رنگی بود از مغازه دخترخالهاش که اسمش مزون است خرید که البته چون پول توی کارتش تمام شده بود به بابایمان زنگ زد که برایش پول بریزد.