نامه‌های روزانه یک نی‌نی نابغه (۲)

استقبال گرم

با صدای کلفتش می‌گفت: «عمه به قربانت برود» و بعد هر بار تکرار این جمله، جغجغه‌ام را تکان می‌داد. صدای جغجغه که با صدای جیرینگ‌جیرینگ النگوی‌هایش قاطی شده بود، رفته بود روی اعصابم!




عنوان