مشت و مال چله نشینان

حافظ چزانی

آن‌قدر خواندم غلط روح لسان الغیب گفت:
آبرویم رفت از دست تو، جان من خموش

فال مخبر!

مهندس خانه سعدی

این مهندس را که بود آموزگار؟!

بعد از چند سال، خانه را تحویل سعدی می‌دهند و او همراه با مولوی به دیدن خانه‌ی نوساز می‌روند. مولوی از کیفیت کار مهندس ناراضی بوده و می‌گوید:
چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری
به مذهب همه کفر طریقت است امساک

شب یلدا در نگاه شاعران

یک دقیقه بیشتر به احترام زکریای رازی

شاهد از دیار غیب شعرش را رساند؛ این بیت احتمالا از زبان حال همان عاشق بینوایی است که توصیه‌های ایمنی را جدی نگرفته و جلوی خلق الله دیوان را گشوده. حضرت حافظ هم نامردی نکرده و گفته «در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند»...