مراسلات نیویورک تهران (۵)

«شیرین» | عجله کار شیطان است

می‌گویند علم ترقی کرده است اما حُکَما هنوز نتوانستند ضمادی بسازند که بر زخم دلتنگی مرهم آید. فی الواقع تا این مهم دست ندهد، به گمان ما که ترقی حاصل نشده است.

مراسلات نیویورک تهران (۴)

«شیرین» | اعتصاب مرغ‌ها

شیرینم از وقتی ما در این بلد رحل اقامت افکندیم ابتلایی نبوده که بر عوام حادث نشده باشد. گویی مصائب روی این شهر ctrl+v شده است.

مراسلات نیویورک تهران (۳)

«شیرین» | سورپرایز رجال مملکت

لیل ماضیه قصد کردیم برایتان کاغذ کتابت کنیم و جویای احوالتان شویم. دست به قلم بردیم. فی‌المجلس برق رفت. مکرراً پروگرام همین است. این برق هم چیز غریبی است. به الکُل بی‌اطلاعیم به کجا آمد و شد می‌کند؟

مراسلات نیویورک تهران (۲)

«شیرین» | ملعبه کودکانه

پس از وصول ما به نیویورک، در دَم راپورت حریق در بلد لس‌آنجلس را دادند. کامران‌میرزا فی‌الفور عازم آنجا شد. اخبار واصله حاکی از آن بود که رجال مملکت جهت تحقیر حریق، اطفای آن را به یمین لوزالمعده‌یشان سپرده‌اند.




عنوان