اسکار نفتی!

مصدق بود اینجا می‌فرستاد
به روحش....عه ببند آقای فحاش!

نقضیه‌جات با موضوع آرزوی ربع پهلوی

شاه خرسی

احساس خستگی

نگو استراحت بگو فرار

او هم به شاه گفت: «ببین عمو همینجوری الکی الکی که نمیشه تو بگی بیا نخست وزیر شو منم بگم چشم. شرط داره. به شرطی قبول می‌کنم که همه‌ی اختیارات رو به من بدی تازه باید از کشور‌ هم بری.»

قصه‌ی پسر کدخدا

کدخدای نابلد

پسر که تا به‌حال درس کدخدایی نخوانده بود و نمی‌دانست چه باید بکند، رفت دست به دامن ولایات همسایه شد و گفت: «همسایه‌ها یاری کنید تا من کشورداری کنم!»