فرار دسته جمعی خانوادگی با بار اضافه

خاطره روز در رفتن دسته‌جمعی

یکی پرسید: کی برمی‌گردین اعلیحضرت همایونی. تصدقتان!
پدر گفت: خانوم زیر گاز رو روشن گذاشتن، جلدی می‌ریم و برمی‌گردیم.

دغل‌باز

از ترس چون روباه پیری که به دنبال کلک بود
نیرنگ بازی کردی و قبل از خطر تدبیر کردی

فال در وقت‌های پایانی

کتاب حافظ جیبی

شاید برای شما سوال باشد چرا قطع کتاب حافظ جیبی بود؟ کمی فکر کنید به جواب آن می‌رسید. خود شما حاضر هستید با حمل کردن کتاب در ابعاد بزرگ‌تر، از چندصد میلیون جواهر با ارزش بگذرید؟

وصله؟ عمرا!

اسوه‌ای بود که آزادی میهن می‌خواست
حیف جز از نظر پوششی آزاد نکرد