در باب چشم‌وهم‌چشمی‌های عیدانه

غائله تهاجم فرنگی

امروز عرش آرام بود. برادران حامل عرش از کنارمان رد شدند و سلام آمنین دادیم. حتی دل‌مان خواست از نهر شیر و عسل جنت، ته‌جامی بنوشیم. لیکن چون ملائک را خوردن و نوشیدن محال است، به تنفس در نسیم الهی مشغول شدیم.

چشم درآر قوم شوهر

کادو

در یزد اگر طلا گرانست
می آورم از پکن، النگو
هم چشم درآر قوم شوهر
هم قوت قلب زن، النگو

چگونه به هر قیمتی تجملاتی باشیم؟

آبروداری به سبک نوین

خیلی خوب بود مراسم، چشم های زن برادرم داشت از حدقه در می اومد، من واقعا به داشتن مردی مثل تو افتخار میکنم...