دلنوشته یک ایرانی دل سوخته به جانفدایان شبکه من و تو
۹:۳۸ ب٫ظ
۰۴-۰۹-۱۴۰۲
مثل آن رفیقی که در کلاس درس، وقتی تو نمیفهمیدی معلم چه میگوید، او هم نمیفهمید و تو به حضور یک نفهم دیگر در کنار خودت دل گرم بودی.
وقتی تو نیستی، شمعدانیها دق کردهاند و خنده بر لبانشان خشک شده.
آن هنگام که میگفتی همه آخوندها به ونزوئلا رفتهاند، آنقدر خندیدند که گل دادند.
یا هنگامی که میگفتی جمهوری اسلامی برف امسال را نمیبیند، یخچالمان به اذن خدا زبان گشود و گفت: برفام!