سرآسیمه از خواب برخاسته و آب خواسته و خویش آراسته و روانه کلهپزی گشته، بدان امید که چشم و پاچه، زهر این خواب بشوید، لکن از سر برون نشد حتی به ترشی و نوشابه.
و چون دور به مستأجر بن مستهجن عباسی رسید حقالصلاتی برای کارمندانِ نمازخوان قرارداد. بدینترتیب نمازخوانهها پر شد بیآنکه نمازخوانی اضافه شود؛ چون عدهی کثیری به جای ادای صلاة، ادای صلاة را درمیآوردند.
تاریخ گفت: باید در پرونده ات کارهای محیرالعقول تری نمایان باشد رییس خندید و گفت:« کار محیرالعقول چی چیه؟ میگم استعفا دادم ولی هنوز نشستم اینجا و پول میگیرم، کلید اتاق با منه، کنترل دوربینها با منه. میفهمی؟!»