پا توی کفش «چند کلمه حرف حساب» مرحوم گل آقا
آمریکا مهد آزادی بیان و دموکراسی

گل آقا: بخوان شاغلام! به صدایی بلند بخوان فقط مراقب این «آنتونیو» هم باش. چون هرکس که به سِمَت دبیرکلی می‌رسد، علاوه بر الکن شدن زبانش، گوشش هم سنگین می‌شود. یعنی نه می‌تواند حرف بزند نه صحبت کند. در این حالت چیزی نمی‌شنود و نمی‌گوید، مگر اینکه برایش صرف داشته باشد…

شاغلام: قربانت گردم، می‌خواهی داد بزنم همه بشنوند؟

گل آقا: نه پدرجان. آن وقت فکر می‌کند در خیابان‌های ایران خبری‌ست چشم و گوشش باز می‌شود.

شاغلام: فدایت بشوم، بده «غضنفر» بخواند. ما تُپُق می زنیم! یعنی در مبحث کشورهای غربی که وارد می‌شویم، اگر داد نزنیم، تُپُق می‌زنیم. زبانمان می‌گیرد؛ اما… باشد! می‌خوانیم. برزخ نشو… ولی از کدام جریده بخوانم؟

گل آقا: پدر آمرزیده، از بس فس‌فس می‌کنی، سررشته‌ سخن از دست آدم به در می‌رود.

شاغلام: دستپاچه نفرما! به روی چشم! اما از متن گزارش روزنامه‌های جماعت روشنفکر می‌خوانیم. بخوانیم؟

گل آقا: بخوان… به صدای بلند…

شاغلام: برخلاف ایران در آمریکا همواره دموکراسی حاکم است…

گل آقا: نخیر، رجعت به گذشته مفرما!

شاغلام: این کشور همواره پیشرو در آزادی بیان…

گل آقا: نخیر… از خط خبرها خارج نشو.

شاغلام: مردم جهان آمریکا را به عنوان مهد دموکراسی و آزادی بیان می‌شناسند…

 

***

ملاحظه فرمودید؟ این شاغلام عامی، القاب و عناوینی می‌فرماید که از زمان‌های ماضی همواره برای آمریکا استفاده شده (گرچه که هرگز مدرکی برای اثباتش ارائه نشد و نخواهد شد!). البته از باب شناخت ما از غرب‌زدگی و روشن‌فکری باز هم تکرار می‌شود، پس این القاب ناظر به آینده هم می‌تواند باشد…! اما فی‌الحال چیزی دست آدم را نمی‌گیرد. فلذا این بحث را موقتاً تمام شده اعلام می‌نماییم تا ببینیم چه بلایی سر دانشجویان دانشگاه‌های قبله آمال روشنفکری می‌آید و آخر و عاقبتشان چه می‌شود.

ثبت ديدگاه