نگاهی به خدمات آمریکا در حق ایران/
آمریکای مهربان و ایران ناسپاس!
۴:۲۳ ب٫ظ ۱۹-۰۴-۱۳۹۵
آمریکاییها از نظر زمانی خیلی کمتر از کشورهایی مثل انگلیس یا روسیه به مردم ایران لطف داشتهاند، اما این چیزی از ارزشهای آنها کم نمیکند، چون تقصیر خودشان نبوده، بلکه دیر کشف شدهاند. اگر کریستف کلمب تنبلی نکرده بود و صبحها کمی زودتر از خواب بیدار شده و آمریکا را زودتر کشف کرده بود، آنها هم فرصت بیشتری برای لطف کردن به مردم ایران داشتند. با این حال آمریکاییها خیلی زود عقبافتادگی خود را در این زمینه جبران کردند و تا جایی که میخورد ایران و ایرانی را مورد لطف قرار دادند! سیاهه زیر تنها بخشی از این الطاف کریمانه است:
مشارکت تعاونی
آمریکاییها تا قبل از سال ۱۳۳۲ بصورت تعاونی و با مشارکت انگلیسیها و روسها به ایرانیها لطف میکردند و خیلی علاقهای به اینکه تکروی کنند و همه به میزان الطاف آنها پی ببرند نداشتند، اما از سال ۳۲ به بعد آنها بهصورت خیلی رسمی و با ثبت یک خیریه وارد عرصه سیاسی و فرهنگی ایران شدند. آنها در اولین قدم متوجه شدند که عامل عقبماندگی ایران معضلات فرهنگی است، بنابراین اقدام به سازماندهی و رسیدگی به یکی از آسیبپذیرترین اقشار مملکت یعنی لات و لوتها و روسپیان کردند. این اقشار وقتی خوب سازماندهی شدند باید برایشان کاری دست و پا میشد، چرا که بیکاری میتوانست آنها را دوباره به دامن پلشت بدکارگی و لاتی بکشاند. آمریکاییها برای این افراد یک کار خوب و پر درآمد دست و پا کردند. اتفاقاً در اولین روزی که این افراد رفتند سر کار، در ایران کودتا شد!
راحتتر جیغ بکشید
آمریکاییها از اینکه میدیدند ایران از نظر تکنولوژیک عقبافتاده است غصه میخوردند. خیلی غصه میخوردند. کار با ادوات و دستگاههای سنتی بازدهی کمی داشت. آمریکاییها -خلاف آنچه از یک کشور پیشرفته انتظار میرود- اصلاً خسیسبازی در نیاوردند و در جهت ورود وسایل جدید به ایران گام برداشتند. آمریکاییها حتی در کمال تواضع و نوعدوستی روش کار با این وسایل را هم به ایرانیها آموزش دادند. این وسایل موجب میشد که بازدهی کارها بسیار بالا برود، هزینهها پایین بیاید و تحقق اهداف پیشبینی شده بهطور محسوسی در سازمانهای ایرانی افزایش پیدا کند. سازمان اطلاعات و امنیت کشور یکی از این سازمانهای ایرانی بود که با وسایل آمریکایی و آموزشهای داده شده خیلی راندمانش رفته بود بالاتر. این را یکی از همسایههای این سازمان بر اساس افزایش صدای نالههایی که از مقر آن به گوش میرسید حاضر است تأیید کند. مردم به این سازمان ساواک میگفتند.
خودتان انقلاب کنید
انقلاب اسلامی مردم ایران نمونه بارزی از احترام آمریکاییها به حق انتخاب مردم ایران بود. آنها به هیچ وجه نخواستند که در تصمیم مردم ایران دخالت کنند. تمام اسناد بجا مانده از سالهای پر تلاطم دهه ۵۰ شمسی ثابت میکند که آمریکاییها هیچ نقشی در پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند! حالا اگر انقلاب شکست خورده بود شاید میشد درباره نقش آنها حرف زد، اما خب، حالا که شکست نخورده و کاملاً واضح و مبرهن است که آنها در این اتفاق دخالت نکردند!
سه وعده غذای گرم
با پیروزی انقلاب و علیرغم همه فحشهایی که مردم ایران به آمریکاییها میدادند، آنها اصلاً قهر نکردند و همچنان حامی مردم ایران باقی ماندند. برای مثال آنها در همان روزهای اول انقلاب به یک ایرانی آواره که با خانوادهاش بیخانمان شده و همینطور سرگردان مانده بود، جا و مکان و سه وعده غذای گرم دادند. اگر آمریکاییها این کار را نکرده بودند حداقل ده پانزده نفر به تعداد ایرانیهای آواره در دنیا اضافه میشد و عجیب بود که این اقدام انساندوستانه آمریکاییها بهجای اینکه باعث تغییر نگاه ایرانیها به آمریکا شود و آنها از فحش دادن دست بردارند، ایرانیها را بیشتر عصبانی کرد. اما آمریکا کوتاه نیامد و حاضر نشد آن ایرانی را بیخیال شود. اسم آن ایرانی محمدرضا پهلوی بود.
جنگ بد است
جنگ ایران و عراق اتفاق خوبی نبود. آمریکا هم آن را آغاز نکرده بود. صدام این کار را کرده بود و این آدم اصلاً از اسمش معلوم بود که آمریکایی نیست. با این حال آمریکاییها که نه سر پیاز بودند و نه ته پیاز تمام تلاششان را برای اینکه این جنگ پایان پیدا کند انجام دادند. آنها واقعا دوست داشتند انقدر مردم ایران و عراق با هم نجنگند و انصافا هر کاری از دستشان برآمد انجام دادند. البته همینطور که شما میدانید یک جنگ وقتی واقعا تمام میشود که یکی از دو طرف پیروز شوند. آمریکاییها هم به همین دلیل تمام تلاششان را کردند تا عراق پیروز شود و جنگ تمام شود.
ثبت ديدگاه