آن داننده اقتصاد خرد و کلان، آن از منصبی به منصب دگر پران، آن اجرا کننده‌ی سیاست‌های آزادسازی، آن برای همه چیز و بازی‌سازی، آن دهنده‌ی پیشنهاد تاسیس صندوق ذخیره ارزی، آن دهنده‌ی وام‌های کلان به کارمندان بورسی، مولانا عبد‌الناصر‌ همتی (دامت اضافاه)
وزیر اقتصاد بود.

نقل است که او در پیشگویی‌ بسیار توانا بود. فی‌‌المثل روزی شیخ عبدالناصر در تی‌وی افاضات می‌فرمود. از او پرسیدند که قیمت طلا چون است و آیا در آن ریزشی نمایان شود؟ فرمود عمرا، از محالات باشد که کوچکترین خشی روی آن بیفتد. و ما خودمان به فلان مقدار واردات نموده‌ایم. پیشگوییش درست از آب درآمد .طلا چنان بالا نشین شد که کسی را یارای دست یافتن به آن نبود.

گویند که چون او را در بیمه مسئولیتی شد، بسیار نگریست و ملتفت شد که خلایی وجود دارد. و با تیز‌بینی دریافت که با آزادسازی بیمه‌خصوصی خلاء را تواند پر کردن. وی به آزادسازی علاقه داشت چنان که در سنه‌های بعد به آزادسازی دلار و طلا و سکه روی آورد. ولی از آنجا که نمی‌توانستند او را پدر آزادسازی بنامند، او را پدر بیمه خصوصی نامیدند.

از کرامات شیخ که برای آموختن آن به مکتب نرفته و از الهامات اوست و به طرفه‌العینی آن را آموخته، علم کیمیا‌گری است. او توانست از طریق علم کیمیاگری ریال را به کود شیمیایی تبدیل کند و از آن در پرورش مذاکره‌کنندگان استفاده کند.

شیخ پیوسته مریدان را به زدن زیر میز دعوت می‌نمود. حال اینکه اندک مریدان وی معنی زیر میز زدن را هم متوجه نشده‌اند، بماند. فی‌الواقع مریدان بسیار گشتند اما میزی نیافتند.
گویند که چون او را متبحر در پرواز دلار و طلا یافتند، به دنبال راهی برای به زیر کشیدن او گشتند. بدین سبب امضا گرفتن از مجلسیون را آغاز نمودند. شیخ چون این حکایت شنید، بگفت آنکه را حساب پاک است، از محاسبه چه باک است. اما گویا او به چیزهای دگر به جز پاک بودن حساب نیز دلگرم بود. الله اعلم.