سبک زندگی اسلامی2019
اعلی درجه ی اُسکلیت!

حسادت

راه راه: بزرگِ امراض مُهلکه ی روان و خباثات نفاسانیه ی انسان و مهم تر از آن بلای مال و منال و جان نیز هست، مهمان نیست! حسد است. گرچه برخی در پاره‌ای از موارد، موارد پاره‌ای را ذکر کرده‌اند، ولیکن چرت گفته‌اند! همان حسد است که گفتم!
و بدان که حسد را انواعیست، من‌جمله حسدِ easy که عبارت است از: میل به کوفت شدن نعمت برای دیگری! و اگر پندارتان این است که کدام دون صفتِ فرومایه ای به جای مسئلت فزونی نعمات و رفعت درجات خود، آرزوی زوال نعمت دیگران را میکند؛ به این عبارات که همین امروز در درشکه ی شمران-ونک شنیدم توجه فرمایید: «دختر شریف الملوک را دیدی چه افاده‌ای می‌آمد که به مکتب رفته؟ الهی در همان مکتب، سبیلِ آتشین دهندش و سبیلش بریزد که شوهرگیرش نیاید!»
یا راننده درشکه که میگفت: «اوه، اوه! آن ممکن الوجودِ متسلسل را دیدی چه اسب زیبایی به درشکه‌اش بسته بود! امیدوارم سگدست درشکه‌اش فرو برود در ران اسبش!»
و در مقابل آن حسد hard میباشد که انسان را از اِسکِله‌ی اُسکُلییت به دریای احمقیت می‌رساند. و آن عبارت است از: «کوفت کردن نعمت خویش، در راستای کوفت کردن نعمت دیگری!‌» نمونه‌اش نیز در همان درشکه‌ی مذکور، زمانی رخ داد که بنده عرضه داشتم: «جناب درشکه‌چی! اولا که سگدست تیز نیست که در ران آن زبان بسته فرو برود و در ثانی درشکه اصلا سگدست ندارد! حال آن شیشه را باز کن که پختیم از گرما! »
و درشکه چی درحالی که مغزش از گرما عسلی شده بود گفت: «حالا که این طور است پس درشکه شیشه هم ندارد!»
و من در دمای خمسین فارنهایت پاسخ دادم: «درشکه‌چی! یعنی که چی؟!»
علی ایّ حالٍ درخواستمان از خدایمان این باشد که حسودان را در بخش اعصاب و روانِ تیمارستان نبرند، که اگر برند، همه مان برند.

ثبت ديدگاه